♥ نگار ♥
بچه که بودم باد کنکم که میترکید بعد از اینکه مثل خر عر میزدم؛
یه تیکه شو برمیداشتم میکشیدم روی یه لیوان و
باهاش طبل درست میکردم..!
بعدم کلی از خوشی مثل اسب شیهه میکشیدم
می خوام بگم همچین بچه های قانعی بودیم ما...
از یه بادکنک پاره هم نمیگذشتیم ..!
یه تیکه شو برمیداشتم میکشیدم روی یه لیوان و
باهاش طبل درست میکردم..!
بعدم کلی از خوشی مثل اسب شیهه میکشیدم
می خوام بگم همچین بچه های قانعی بودیم ما...
از یه بادکنک پاره هم نمیگذشتیم ..!