چگونه بدرقه ات میکرد شانهای که طاقت گریستنت را نداشت ؟ دنیا رو به اتمام است آسمان زخمه بر دل جنون وار میبارد جاده ها بی هیچ شفاعتی تو را دور میکنند و من طوری زانو میزنم که به یادِ تو به یادِ اتفاقِ خوبِ خندههای تو دوباره برخیزم کاش بر شانههای من یکبارِ دیگر گریسته بودی کاش لحظه ی آخر بر شانههای من، گریسته بودی " نیکی فیروزکوهی "