یافتن پست: روشن فکر

mahdi
mahdi
به یارو میگم حاجی, بزن تو دنده من هول میدم روشن شه.

میگه بزنم ۲ ؟ پَـــ نَ پَـــ بزن ۳فوتبال داره !
دیدگاه  •   •   •  1390/10/28 - 12:06
مهسا
مهسا
دلم روزهای خوب می خواهد روزهایی که آرزو می شوند. روزهایی که مثل سایه می آیند و می روند دلم یک روز سفید با رگه هایی از نور می خواهد روزی که انتهایش یک شب روشن باشد. یک روز پر لبخند پرآرامش و یک روز پر از مداد رنگی ...{-15-}
دیدگاه  •   •   •  1390/10/28 - 00:40
+7
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
تو یاهو مسنجر دارم چت می کنم دوستم پی ام داده هستی؟ پ نه پ چراغمو روشن گذاشتم بدونید منم هستم
دیدگاه  •   •   •  1390/10/27 - 23:50
+2
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
تو یاهو مسنجر وبمو روشن کردم یکی از ادلیستم میگه میخوای وب بدی؟ پ نه پ میخواستم همه بدونن که منم وب دارم
دیدگاه  •   •   •  1390/10/27 - 23:31
+2
elahe
elahe
هر روز تنگ غروب تو سربازی صفا داره لب مرز تیر اندازی تا چهل چراغ پادگان روشن میشه سر دیگ عدسی غوغا میشه توی دیگ عدس ، افتاده یک مگس بخورم ، نخورم گرسنه می مونم قدر آش ننم رو حالا می دونم {-18-}
دیدگاه  •   •   •  1390/10/27 - 15:32
+1
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
به رئیسم میگم باید وسط شرکت آتیش روشن کنیم میگه سردته؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ از الان تمرین کنیم واسه چهارشنبه سوری
دیدگاه  •   •   •  1390/10/26 - 22:49
sasan pool
sasan pool
سلام ای غروب غریبانه دل سلام ای طلوع سحرگاه رفتن سلام ای غم لحظه های جدایی خداحافظ ای شعر شبهای روشن خداحافظ ای شعر شبهای روشن خداحافظ ای قصه عاشقانه خداحافظ ای آبی روشن عشق خداحافظ ای عطر شعر شبانه خداحافظ ای همنشین همیشه خداحافظ ای داغ بر دل نشسته تو تنها نمی مانی ای مانده بی من تو را می سپارم به دلهای خسته تو را می سپارم به مینای مهتاب تو را می سپارم به دامان دریا اگر شب نشینم اگر شب شکسته تو را می سپارم به رویای فردا به شب می سپارم تو را تا نسوزد به دل می سپارم تو را تا نمیرد اگر چشمه واژه از غم نخشکد اگر روزگار این صدا را نگیرد خداحافظ ای برگ و بار دل من خداحافظ ای سایه سار همیشه اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم خداحافظ ای نوبهار همیشه
دیدگاه  •   •   •  1390/10/26 - 18:09
+2
sasan pool
sasan pool
خسته ام ز مردمی که نامشان عروسکی است مردمی که لحن هر کلامشان عروسکی است کوک می شود زمان نام و عشق و خوابشان کفتر نشسته روی بامشان عروسکی است من به نام اینه قسم نمی خورم ولی چهرهای روشن نقابشان عروسکی است مردمی که اختراع دستشان عروسک است زندگی و کوشش و سلامشان عروسکی است
دیدگاه  •   •   •  1390/10/26 - 17:58
+1
armaghan
armaghan
دوستم تو خونه خوابيده بود داداشم از راه اومده ميگه خوابه؟ ميگم پَـــ نَ پَـــ رفته رو اسكرين سيور لگد بزني روشن ميشه!!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/25 - 23:51
+3
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
فیوز خوابگاه پرید، همه لامپا خاموش شدند، رفتم تو سالن به نفر با تعجب میگه: برقا رفتن؟ میگم: پـَـ نـَـ پـَـ (برقا) نشستن تو پذیرایی منتظرن تو چایی بیاری روشن بشن
دیدگاه  •   •   •  1390/10/25 - 23:50
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ