یافتن پست: روشن فکر

محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
سر کلاس راهنمایی رانندگی نشسته بودم .کلاس گرم بود و همه خیس عرق شده بودند . به مسئول کلاس میگم : ببخشید خانم میشه کولر رو روشن کنید میگه :گرمه. گفتم: پـَـ نـَـ پـَـ هممون از خجالت خیس عرق شدیم.
دیدگاه  •   •   •  1390/10/18 - 22:52
رضا
رضا
بود بر شاخه هایم آخرین برگ تو پنداری که شب چشمم به خواب است ندانی این جزیره غرق آبست به حال گریه می خوانم خدا را به حال دوست می جویم شما را ...................
1 دیدگاه  •   •   •  1390/10/18 - 13:02
+3
رضا
رضا
مرگ من روزی فرا خواهد رسید...............
1 دیدگاه  •   •   •  1390/10/18 - 11:50
+1
سیمین
سیمین
ایستادگی کن تا روشن بمانی شمع های افتاده خاموش می شوند.
دیدگاه  •   •   •  1390/10/18 - 11:26
+2
ebrahim
ebrahim
دوستم تو خونه خوابیده بود داداشم از راه اومده میگه خوابه؟میگم پـَـــ نــه پـَـــ رفته رو اسکرین سیور لگد بزنی روشن میشه!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/16 - 22:16
+1
ebrahim
ebrahim
فیوز خوابگاه پرید، همه لامپا خاموش شدند، رفتم تو سالن به نفر با تعجب میگه: برقا رفتن؟ میگم: پـَـــ نــه پـَـــ (برقا) نشستن تو پذیرایی منتظرن تو چایی بیاری روشن بشن
دیدگاه  •   •   •  1390/10/16 - 20:53
+1
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
به دوستم زنگ زدم میگم ماشینم روشن نمیشه ! میگه وقتی استارت میزنی روشن نمیشه ؟

میگم پَ نَ پَ وقتی ازش خواهش میکنم روشن نمیشه !!!
1 دیدگاه  •   •   •  1390/10/16 - 15:37
+4
mohammad
mohammad
مامان اومده تو اتاقم.میگم وایسادی کولر رو روشن کن.میگه:گرمته؟؟ پـَـــ نــه پـَـــ روشن کن ببینم اخبار چی میگه
دیدگاه  •   •   •  1390/10/16 - 00:43
+2
ebrahim
ebrahim
به بابام میگم تلویزیونو بزن کانال دو ... میگه روشنش کنم ؟ پَـــ نَ پَــــ تو بزن دو ... من هُل میدم روشن شه
دیدگاه  •   •   •  1390/10/14 - 02:28

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ