محسن رضایی ناظمی
[اطلاعات]

       
سری از جنس مرد از نظر تیپ سوسول نیستم تا دلت بخواد تنها مبتکر در ایجاد یک راه حل ساده و سریع و مفید کمی شلوغ و پر جنب و جوش عاشق .... و بیرون رفتن بهترین تفریحات من : رانندگی با اتوبوس دوچرخه سواری در تمام فصول وضعیت بدنی: نیرومند دیگران میگویند:غیر قابل شناس در اخلاق کتاب:جنایی و پلیسی

امتياز پروفايل

[بروز رساني]
+4

آخرين امتاز دهنده:

امتياز براي فعاليت

مشخصات

موارد دیگر
آفلاين مي باشد!
بازديد توسط کاربران سايت » 26755
محسن رضایی ناظمی
812 پست
مرد
1367-10-22
حالت من: ورزشکار
ليسانس
سرپرست انفورمانتیک
اسلام
ايران - تهران - تهران ، نیاورران
مجردي
معاف
نميکشم
COMPUTER
6300 و 1208 و Motorola G7
405
175 - 65
smrn_boy@yahoo.com
09365113806

توسط اين کاربران ايگنور شده است

دوستان

(96 کاربر)

آخرین بازدیدکنندگان

گروه ها

(26 گروه)

برچسب ‌های شخصی

برچسب ‌های کاربردی

محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
تابلوی مغازه در یک شهر : مکانیکی برادران مرادی بجز یحیی!
1 دیدگاه  •   •   •  1390/10/16 - 22:27
+2
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
حیف نون یه لوبیا میگیره دستش میگه : یاد تو در دل من طوفان به پامیکنه!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/16 - 22:21
+2
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
پیام حیف نون به نامزدش : با تو هرگز ، بی تو اصلا ، باهم عمرا!!!...
دیدگاه  •   •   •  1390/10/16 - 22:18
+1
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
طرف میره خواستگاری از دختر خوشش نمیاد به بابای دختره میگه ما میریم یه دور میزنیم برمیگردیم.. شما تا ساعت چند بازید؟؟؟؟
دیدگاه  •   •   •  1390/10/16 - 22:16
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
یه روز یه پسره به یه دختره میگه با من ازدواج میکنی؟ دختره میگه نه! و پسره یک عمر به خوبی و خوشی زندگی کرد.
دیدگاه  •   •   •  1390/10/16 - 22:16
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
سه تا مرد داشتند در مورد امور تصادفی صحبت می کردند اولی : زنم داشت داستان دو شهر را می خواند که دو قلو زایید دومی : خیلی جالبه زن من هم سه تفنگدار را می خواند که سه قلو زایید سومی فریادی زد و گفت :خدای من ,من باید زود بروم خانه وقتی از او پرسیدند که چه اتفاقی افتاده گفت : وقتی داشتم از خانه می آمدم بیرون زنم علی بابا و چهل دزد را می خواند.
دیدگاه  •   •   •  1390/10/16 - 22:15
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
مردی در سالن ژیمناستیک از مربی خود می پرسد : با کدام دستگاه کار کنم .می خواهم آن دخترزیبا را تحت تاثیر قرار بدهم مربی گفت :از دستگاه خودپرداز بیرون سالن استفاده کن
دیدگاه  •   •   •  1390/10/16 - 22:14
+1
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
حیف نون زنگ میزنه به دوستش ، دوستش میگه چه قدر لهجت بده! حیف نون میگه قطع کن دوباره میگیرم!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/16 - 22:13
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
برگی از اعترافات دختران: بچه که بودیم هرکی مارو میدید لپامونو میکشید میگفت عروس من میشی خوشگله؟؟ خب لامصبااااااا... حالا که بزرگ شدیم و به شماها نیازداریم کدوم گوری هستین؟؟؟
1 دیدگاه  •   •   •  1390/10/16 - 22:13
+1
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
طرف میره سوپر مارکت میگه آقا نوشابه دارید ؟ مغازه داره میگه مشکی ؟ طرف میگه : پَ… مغازه داره میگه : کوفت ، زهرمار ، گمشو بیرون ! طرف میگه صبر کنین کامل بگم ! پنیرم دارید ؟ مغازه دار کلی عذرخواهی میکنه و میگه پنیر کیلویی میخواید ؟ طرف میگه : پَ نَ پَ متری میخوام !!!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/16 - 22:12
+1