تب عشق
دسته:فاقد دسته بندی
79 کاربر

2489 پست

       
اینجا مکانی برای دلنوشته هاست.....!!!
حرف دلت رو امروز بزن ! اگر امروز گفتی ... اسمش"حرف دل" است اگر نگفتی ... فردا می شود" درد " دلت !!!

امتیاز به گروه

[بروز رساني]

آخرين امتاز دهنده:


کاربران گروه

نمایش همه

مدیران گروه

برچسب‌های کاربری

تب عشق

گروه عمومی · فاقد دسته بندی· 79 کاربر · 2489 پست
ronak
ronak
از تو چه پنهان....

گاهی برایم آنقدر خواستنی می شوی ...

که شروع میکنم به شمارش تک تک ثانیه ها...

برای یک بار دیگر رسیدن به بوی تنت...
دیدگاه  •   •   •  1390/12/1 - 14:22
+3
ronak
ronak
نفس می کشم....

کوتاه و بی صدا...

سکوت می کنم...

طولانی و بلند...

نفس هایم پر از طعم نفس های تو...

و سکوتم پر از طنین موسیقی صدای توست...
دیدگاه  •   •   •  1390/12/1 - 14:21
+3
ronak
ronak
سنگ ....

کاغذ .....

قیچی....

چه فرقی دارد!!!!

وقتی تو آخرش با پنبه سر میبری...
دیدگاه  •   •   •  1390/12/1 - 14:19
+3
مهسا
مهسا
" آیــــنه " با تـــو ام . . . محــــض رضای خـــدا برای یــــکبار هم شـــده به جـــای چشمـــهایم دلـــم را نشان بـــده تـــا / بدانــــند / دیـــوار ِ دلـــم آنقــــدرها هم که فـــکر میــــکنند کـــوتاه نیــــست گاهـــی زیـــادی کـــوتاه میــــآیم !!!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/29 - 16:49
+10
مهسا
مهسا
تورا نمیدانم

ولی من

حرف آخرم را

با بغض خوردم ...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/25 - 16:17
+7
مهسا
مهسا
اینجا ایستاده ام

به امید اینکه از این راه بیایی

و من چشم روشنی بگیرم !

اما

از یاد برده ام که تو همیشه خودت را

به ان راه میزنی ...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/25 - 16:15
+6
مهسا
مهسا
فرهاد وار
تیشه بر دست
کوههای غرورم را
یکی پس از دیگری شکسته ام
برای عشق تو . . .
ببخش
این روزها
فرهادترم از تو . .
دیدگاه  •   •   •  1390/11/25 - 16:13
+6
ronak
ronak
این روزها آرامم!

آنقدر که از پریدن پرنده ای غافل ام

ودر هیچ خیابانی گم نمی شوم

این روزها آسان تر از یاد می روم

آسان تر فراموشم می کنند

...می دانم!

اما شکایتی ندارم...

آرامم!

گله ای نیست...انتظاری نیست

اشکی نیست...بهانه ای نیست

این روزها تنها آرامم...

یک وحشی آرام!

آنقدر آرام که به جنون چندین ساله ام شک کرده ام!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/25 - 15:07
+4
ronak
ronak
من آنقدر
امروز و فرداهای نیامدن را دیده ام
که دیگر هیچ وعده بی سرانجامی
خواب و خیال و آرزوهایم را آشفته نمیکند…
حالا یاد گرفتم که فراموشی...
دوای درد همه نداشتن ها
نخواستن ها
و نیامدن هاست…
یاد گرفتم که از هیچ لبخندی
خیال دوست داشتن به سرم نزند!
یاد گرفتم که بشنوم تا فردا…
و به روی خود نیاورم
که فرداها هیچوقت نمی آیند
دیدگاه  •   •   •  1390/11/25 - 15:06
+3
ronak
ronak
همه می خواهند...

تو از سرم بیفتی...

غافل از اینکه،

تو را در دلم پنهان کـــــــــرده ام... !
دیدگاه  •   •   •  1390/11/25 - 15:04
+3