یافتن پست: #سیلی

محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
میدونی وقتی خدا داشت بدرقمون میکرد چی گفت؟
گفت جایی که داری میری غرورت رو می شکنن
وبه احساس پاکت سیلی میزنن
نکنه ناراحت بشی
من تو کوله پشتیت عشق گذاشتم، تا ببخشی
خنده گذاشتم
تا بخندی
اشک گذاشتم
تا گریه کنی
و مرگ گذاشتم
تا بدونی دنیا ارزش بدی و نداره ♡♡♡
دیدگاه  •   •   •  1393/07/3 - 13:05
+2
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
یکی از تفریحات سالم دوران راهنماییم این بود که :
کپسول آموکسی سیلین مینداختم تو بخاری کلاس
یه بوی افتضاحی داشت که همه بچه بالا می آوردن
دیدگاه  •   •   •  1393/06/22 - 18:32
Rasoul
Rasoul
جیگرشو داری یه چیزی بهت بگم؟؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
امام زمان(ع)فرمودند:
باهرگناهی که میکنی یه سیلی تو صورت من میزنی!!!
حالا هم لطف کن این متن رو کپی کن.قول میدم نه پستات خراب بشه نه اینکه طرفدارات کم بشن.
کپی کن!
دیدگاه  •   •   •  1393/06/12 - 19:14
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه سری از خانما به قدری توشون
پروتز و سیلیكون به كار رفته
كه وقتی بمیرن
.
.
.
.
طبیعت رو نابود میكنن تا تجزیه بشن:|
دیدگاه  •   •   •  1392/12/29 - 15:37
+1
AmirAli
AmirAli
ننجون چیست؟ موجودی است فسیلی که جان به عزراییل نداده متخصص آشوب ، فتنه و دوبهم

زنی در مراسمات است تا ریشه چند طایفه را نخشکانده آرام نمیگیرد وقت مرگش شب قبل از


عروسی یکی از نزدیکان می باشد.

دیدگاه  •   •   •  1392/10/16 - 18:23
+3
mohammadsh91
mohammadsh91
ماشقایق های باران خورده ایم.سیلی ناحق فراوان خورده ایم.ساقه احساسمان خوشکیده است .زخم ها از تیغ طوفان خورده ایم.سلامتی اونای که بنفش میپوشن
دیدگاه  •   •   •  1392/09/27 - 10:50
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
از کپک هم پنی سیلین ساختن ولی تو آخرشم به هیچ دردی نخوردی

.

.

.

.

.

.

.

.

.

از سری سرکوفت های مامانم به من :(
دیدگاه  •   •   •  1392/09/23 - 19:17
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
من یک سیلی به تو بدهکارم وقتی آن همه تمبر “دوستت دارم” روی گونه هایت چسباندم …
وقت رفتن باید مهر “باطل شد” رویشان می زدم !
دیدگاه  •   •   •  1392/09/13 - 19:25
+7
zohre
zohre

گاهی باید بی رحم بود. نه با دوست، نه با دشمن، که با خودت ! و چه بزرگت می کند آن سیلی که خودت می خوابانی بر صورتت… . . . بـــرنده گــوش می دهــد بازنــده فقط منتظر رسیدن نوبت خود برای حــرف زدن است

آخرین ویرایش توسط zohre در [1392/09/7 - 17:07]
دیدگاه  •   •   •  1392/09/7 - 17:06
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



شجاع ترین خواهری که یک برادر می تواند داشته باشد



( شیرزنان تاریخ خود را بشناسید ، تاریخ خودتان ، ایران)

" این مطلب را به گوش همه برسایند "


بی شک او یکی دیگر از قهرمانان ملی تاریخ ایران است و افسوس که قرنهای زیادیست که فراموش شده یا بهتر بگویم اصلا شناخته نشده . "یوتاب " را میگویم ، او که همچون معنای نامش درخشنده و بی همتا بود . خواهر کوچکتر آریوبرزن آخرین سردار هخامنشی .

هنگامی که آریو برزن با سپاه اندکش شجاعانه در برابر سپاه عظیم اسکندر مقاومت کرد وحتی آنها را به عقب راند ، یوتاب خواهر او بجای اینکه گوشه ای بایستد و با گریه و زاری کشته شدن برادر و یارانش را در میدان نبرد ببینید ، لباس رزم در بر کرد ، شمشیر کشید و درکارزار جنگِ نابرابر در راه دفاع از میهن ، برادرش را در میدان نبرد تنها نگذاشت .


به گفته ی خودِ مورخین یونانی او آنچنان شجاعانه جنگید که تلاش سربازان مقدونی برای زنده به اسارت درآورن وی بی نتیجه ماند و آنها فقط شاهد تلفات بیشتر بودند .
این بانوی شجاع ایرانی تا جان در بدن داشت جنگید جنگید و باز هم جنگید و در نهایت در راه دفاع از میهن خود و در کنار برادر شجاعش ، در خون خود غلطید و روحش به ابدیتِ تاریخ میهنش پیوست.


اسکندر مقدونی چنان تحت تاثیر شجاعت این خواهر و برادر قرار گرفت که همانجا با احترام آنها را دفن نمود و حتی چوپان خائنی را که راه مخفی دور زدن سپاه آریو برزن را به آنها نشان داده بود ، همانجا کشت .


یوتاب ، شرمسارم از روی تو و برادرت به خاطر پدران و مادرانی که قرنها فراموشتان کردند و هنوز هم این فراموشی باعث شرمساری ماست .

یوتاب ، تو شجاعترین خواهری هستی که یک برادر در طول تاریخ داشته است .

تو همچون نام زیبایت ، درخشنده و بی مانندی و در قلب و یاد من میدرخشی .


روحت شاد و راهت پررهرو باد

(ای کاش ایرانیان.............................................. بگذریم)


منابع:
تاریخ هرودوت
..کتابخانه ی تاریخی (دیودوروس سیسیلی 100 سال پیش از میلاد)
..جغرافیای ملل (استرابون 50 سال پیش از میلاد)
مروج الذهب (مسعودی)
ایران از آغاز تا اسلام(گیرشمن)
تاریخ ایران(مشیرالدوله)
تاریخ ایران(سرپرسی سایکس)


دیدگاه  •   •   •  1392/09/4 - 18:41
+3
صفحات: 1 2 3 4 5 6 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ