یافتن پست: #سیلی

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
███████████████████████████████████████
▬▬▬▬▬▐میگذارم سکوت ...
میان حرفهایمان بدود...
▬▬▬▬▬▐با همان لهجه همیشگی...
نه خانه ...نه هیچ جای دیگر ...امن نیست...
▬▬▬▬▬▐وقتی تو را ندارم...
.
.
.
▬▬▬▬▬▐جز اینکه شعرم را سیلی بزنم وشعورم را خنجر....
کاری نکرده ام !
███████████████████████████████████████
دیدگاه  •   •   •  1392/07/25 - 21:01
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
آزارم میدهد دیدن آن منظره كه مادری كودكش را سیلی میزند... ولی كودك بازهم دامانش را رها نمیكند! كجاست آن قاضی تا حكم كند كه مادر منبع محبت است یا كودك ...؟!!! (زنده یاد حسین پناهی)
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 22:30
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
غضنفر میره تو داروخانه و می پرسه شما " اسید استیل سالیسیلیک " دارید؟ فروشنده میگه :منظورتوت آسپرینه؟ جواب میده :آره خودشه؛ اسمش همش یادم میره
دیدگاه  •   •   •  1392/06/25 - 22:23
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



زیرچشم آرزوهایم کبودشده...!سیلی محکمی بودباوربی وفایی اش


دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 23:13
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
خوابیدی بدونه لالایی و قصه....بگیر اسوده بخواب بی دردو غصه...دیگه کابوسه زمستون نمی بینی...توی خواب گلهای حسرت نمیچینی....دیگه خورشید چهرتو نمی سوزونه...جای سیلی های باد روش نمی مونه..دیگه بیدار نمیشی با تگرونی...یا با تردید ک بری یا ک بمونی............................
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 19:08
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

آشفته ام آشفته ای در تنگنای زندگی
چون دانه ای افتاده ام در آسیای زندگی!
هر لحظه سیلی میخورم از دست سرد
موج ها چون صخره ای در ساحل بی انتها

دیدگاه  •   •   •  1392/06/12 - 21:10
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

یارو میره تو داروخانه و می پرسه شما ” اسید استیل سالیسیلیک ” دارید؟
فروشنده میگه: منظورتوت آسپرینه؟
جواب میده : آره خودشه ؛ اسمش همش یادم میره !

دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 22:00
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
هجوم وحشی و درنده خوی باد پائیزی
كه بر گوش زمین سیلی زد و
اشك را به چشم آسمان آورد
مرا تا اوج غمها برد
وجود سرد و بی احساس برگهای خزان بسته
تمام سبزی دل را به یغما برد
تمام خاطرات سبز خشكیدند
تمام آرزوهایم
تمام من بزیر گامهای عابران گم شد
ونقشی شد بر آب
آن آرزوهای محال من
تمام نا تمام من ...
در این پائیز،
به پایان می رسد آیا؟
خدایا آرزوهایم ...
صدایم كن كه برخیزم
من از پائیز بیزارم
فقط یك فرصت دیگر برای زندگی كافیست
مرا تا فصل سرما فرصتی باید
خدایا آرزوهایم ...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 21:48
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
كسی سر بر نیارد كرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید ، نتواند
كه ره تاریك و لغزان است
وگر دست محبت سوی كسی یازی
به اكراه آورد دست از بغل بیرون
كه سرما سخت سوزان است
نفس ، كز گرمگاه سینه می آید برون ، ابری شود تاریك
چو دیدار ایستد در پیش چشمانت
نفس كاین است ، پس دیگر چه داری چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیك ؟
مسیحای جوانمرد من ! ای ترسای پیر پیرهن چركین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای

منم من، میهمان هر شبت، لولی وش مغموم
منم من، سنگ تیپاخورده ی رنجور
منم ، دشنام پس آفرینش ، نغمه ی ناجور
نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم
بیا بگشای در، بگشای ، دلتنگم
حریفا ! میزبانا ! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد

تگرگی نیست، مرگی نیست
صدایی گر شنیدی، صحبت سرما و دندان است

من امشب آمدستم وام بگزارم
حسابت را كنار جام بگذارم
چه می گویی كه بیگه شد ، سحر شد ، بامداد آمد ؟
فریبت می دهد ، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست

حریفا ! گوش سرما برده است این ، یادگار سیلی سرد زمستان است
و قندیل سپهر تنگ میدان ، مرده یا زنده
به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود ، پنهان است
حریفا ! رو چراغ باده را بفروز ، شب با روز یكسان است

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان ، دستها پنهان
نفسها ابر ، دلها خسته و غمگین
درختان اسكلتهای بلور آجین
زمین دلمرده ، سقف آسمان كوتاه
غبار آلوده مهر و ماه
زمستان است
دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 21:28
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
همیشه سخت ترین سیلی رو از کسی می خوری

که روزی بهترین نوازشگرت بود
دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 17:07
+2
صفحات: 1 2 3 4 5 6 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ