آشفته ام آشفته ای در تنگنای زندگی چون دانه ای افتاده ام در آسیای زندگی!
هر لحظه سیلی میخورم از دست سرد موج ها چون صخره ای در ساحل بی انتها
یارو میره تو داروخانه و می پرسه شما ” اسید استیل سالیسیلیک ” دارید؟ فروشنده میگه: منظورتوت آسپرینه؟ جواب میده : آره خودشه ؛ اسمش همش یادم میره !
پسرش که شهید شد دلش سوخت.
آخه یادش رفته بود برای سیلی ای که تو بچگی بهش زده بود، عذرخواهی کنه.
با خودش گفت:
" جنازه ش رو که آوردن صورتشو می بوسم. "
آوردنش ... ولی...
سر نداشت ...
شهيد محمد كريمي:
شهيد را به خاك نسپاريد ، بلكه بر يادها بسپاريد