omid
به لره میگن: دخترتو به کی دادی؟ میگه: غریبه نیست. دامادمه
omid
یه گونی پشکل میخرن بازش که می کنن یه لره از توش میپره بیرون میگن تو اینجا چکار«می کنی؟؟ میگه من جایزشم
omid
[!] میره دکتر میگه آقای دکتر: چرا هیچکس به من توجه نمی کنه ؟؟ دکتر: نفر بعد !
omid
به [!] میگن: پیامبر کی به رسالت رسید ؟ میگه: نمیدونم من ونک پیاده شدم
omid
من از عمرم چه فهمیدم ؟ نفهمیدم چه فهمیدم ؟همان اندازه فهمیدم که فهمیدم که نفهمیدم !((قسمتی از دفتر خاطرات یک شاعر ترک ))
omid
به [!] میگن: شیری یا روباه ؟ میگه : مگه خر چشه؟
omid
[!] شب عروسیش به زنش نمیدونه چی بگه میگه : مادر و پدرت میدونن تو اینجایی؟؟
omid
فیله و مورچه هه باهم ازدواج می کنن فیله می میره مورچه هه میگه: بدبخت شدم حالا باید تا آخر عمر براش قبر بکنم
omid
آقاهه می ره خارج، ازش می پرسن اسمت چیه؟ می گه: sun god between two water gold shit dear wife شمس اله میاندوآبی زرگنده زنجانی
omid
بلیط های اصفهان از 20 تومن به 10 تومن کاهش پیدا می کنه، اصفهانیا اعتراض می کن. ازشون می پرسن واسه چی اعتراض کردین می گن چون قبلا که پیاده می رفتیم 20 تومن به نفعمون بود، اما حالا 10 تومن به نفعمونه