زیاد شوخی میکنم اما نباید پسرا سو استفاده کنننننن

امتياز پروفايل

[بروز رساني]
+32

آخرين امتاز دهنده:

امتياز براي فعاليت

مشخصات

موارد دیگر
آفلاين مي باشد!
بازديد توسط کاربران سايت » 19971
zahra
205 پست
زن - مجرد
1369-06-18
حالت من: دلقک
فوق ديپلم
دانشجو
اسلام
ايران - تهران - شرق
با خانواده
نرفته ام
نميکشم
راست
موسیقی سینما
k500
206پژو
170 - 70
zahra.pedrami@gmail.com
ندارم نمیدم

اينها را ايگنور کرده است

توسط اين کاربران ايگنور شده است

دوستان

(123 کاربر)

آخرین بازدیدکنندگان

گروه ها

(8 گروه)

برچسب ‌های کاربردی

zahra
zahra
مدرسه از دیدگاه های مختلف . . .
دیدگاه  •   •   •  1390/11/5 - 23:03
+7
zahra
zahra
گاهی باید یک نفر دست به صورتت بزند و نقاب خنده ات را بیندازد .... آن وقت در آغوشت بگیرد ، یک دل سیر گریه کنی ... گریه ات که تمام شد ، در گوشت زمزمه کند : دیوونه من باهاتم ، دیگه هیچوقت گریه نکن ...!!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/5 - 21:51
+9
zahra
zahra
حکایت ما آدم ها ........ حکایت کفشاییه که ....... اگه جفت
نباشند ...... هر کدومشون ........هر چقدر شیک باشند ........
هر چقدر هم نو باشند تا همیشه ...... لنگه به لنگه اند .............
......... کاش ....... خدا وقتی ادم ها رو می آفرید ........
جفت هر کس رو باهاش می افرید ........ تا این همه آدمای
لنگه به لنگه زیر این سقف ها .......
به اجبار خودشون رو جفت نشون نمی دادند ..
دیدگاه  •   •   •  1390/11/5 - 21:42
+11
zahra
zahra
تركه مياد تهران،‌ يه دختر خوشگل ميبينه،‌ بهش ميگه:‌ خانم اين دوست دختر كه ميگن شمايين؟
1 دیدگاه  •   •   •  1390/11/5 - 13:48
+11
zahra
zahra
يه روز به يه اسكلت ميگن يه شعر بخون! ميگه: تپلويم تپلو! صورتم مثله هلو!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/5 - 13:46
+11
zahra
zahra
شوهر برگزیده ی جهان
13 دیدگاه  •   •   •  1390/11/4 - 21:48
+10
zahra
zahra
عکس از پول جدید بانک مرکزی خیلی هزار تومان!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/4 - 16:59
+8
zahra
zahra
اين همسايه روبرويي يه زن و شوهر جوونن ، خيلي شادن ، عاشقن به معناي واقعي . تا حالا زوج اينجوري خوشبخت نديدم. مثلن صبح كه از خواب بيدار ميشن ، اول يه سِري دنبال‌بازي مي‌كنن عين بچه ها ! بعد پسره آماده ميشه بره سركار ، درو باز ميكنه، كلاه كاسكت رو سرشه ، لقمه‌ي نون و كره‌شم دستشه . دختره مياد تا دم در، بازم ميگن و مي‌خندن. يا يه وختايي صداي دختره مياد تو راهرو ، جيغ مي‌كشه كه : صـــبر كن منــــــــــ...ــــــم بيــــــــــام. بعد ميپره ترك موتور و ميرن. همسايه‌هاي ديگه ميگن اينا چرا اينقدر خل و چلن؟ ولي من ميگم عاشقن . عين تو فيلما . دلم مي‌خواد يه روز بهشون بگم سلام خوشبختا...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/4 - 02:30
+5
zahra
zahra
لره داشته پشت بوم خونش رو آسفالت ميكرده،‌ آسفالت زياد مياره،‌ سرعت گير ميذاره!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/1 - 01:23
+7
zahra
zahra
بهمن و علی(اصفهانی) سرباز بودن. بهمن ميميره، علی ميره برای خانواده بهمن تلگراف بزنه که بهمن مرده. مسئول تلگراف‌خونه می‌گه: هر کلمه هزار تومان، برای تاريخ و امضا هم پول نمی‌گيريم. علی می‌گه بنويس: بهمن تير خرداد مرداد !
دیدگاه  •   •   •  1390/11/1 - 01:16
+8