zahra
مدرسه از دیدگاه های مختلف . . .
zahra
گاهی باید یک نفر دست به صورتت بزند و نقاب خنده ات را بیندازد .... آن وقت در آغوشت بگیرد ، یک دل سیر گریه کنی ... گریه ات که تمام شد ، در گوشت زمزمه کند : دیوونه من باهاتم ، دیگه هیچوقت گریه نکن ...!!
zahra
حکایت ما آدم ها ........ حکایت کفشاییه که ....... اگه جفت
نباشند ...... هر کدومشون ........هر چقدر شیک باشند ........
هر چقدر هم نو باشند تا همیشه ...... لنگه به لنگه اند .............
......... کاش ....... خدا وقتی ادم ها رو می آفرید ........
جفت هر کس رو باهاش می افرید ........ تا این همه آدمای
لنگه به لنگه زیر این سقف ها .......
به اجبار خودشون رو جفت نشون نمی دادند ..
zahra
عکس از پول جدید بانک مرکزی خیلی هزار تومان!
zahra
اين همسايه روبرويي يه زن و شوهر جوونن ، خيلي شادن ، عاشقن به معناي واقعي . تا حالا زوج اينجوري خوشبخت نديدم. مثلن صبح كه از خواب بيدار ميشن ، اول يه سِري دنبالبازي ميكنن عين بچه ها ! بعد پسره آماده ميشه بره سركار ، درو باز ميكنه، كلاه كاسكت رو سرشه ، لقمهي نون و كرهشم دستشه . دختره مياد تا دم در، بازم ميگن و ميخندن. يا يه وختايي صداي دختره مياد تو راهرو ، جيغ ميكشه كه : صـــبر كن منــــــــــ...ــــــم بيــــــــــام. بعد ميپره ترك موتور و ميرن. همسايههاي ديگه ميگن اينا چرا اينقدر خل و چلن؟ ولي من ميگم عاشقن . عين تو فيلما . دلم ميخواد يه روز بهشون بگم سلام خوشبختا...