zahra
آدما عجیبند....در بچگی به عروسکی که باید باهاش "بازی "کنند"دل"می بندند اما وقتی بزرگ می شند با دل آدمی که باید بهش "دل"ببندند "بازی"می کنند
آخرین ویرایش توسط
zahra در [1391/01/12 - 02:53]
zahra
ای قطار ، راهت را بگیر و برو ! دیگر نه کوه توان ریزش دارد و نه ریزعلی پیراهن اضافه ، دیگر هیچ چیز مثل سابق نیست .
zahra
می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند ستايش کردم ، گفتند خرافات است عاشق شدم ، گفتند دروغ است گریستم ، گفتند بهانه است خندیدم ، گفتند دیوانه است دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم
zahra
به سلامتي کساني که هيچ کس دوستشون نداره و اون ها هم ديگه توقع دوست داشتن از کسي ندارند ...
zahra
فکر کنم احساسم رفته تو کما هیچ عکس العملی نشون نمیده...؟؟!!
zahra
خیال کردی ... وقتی به همراه ديگري ... از کنارم می گذری... دنیا به آخر می رسد... دنیایت من بودم ... که به آخر رسیدم ... و تو اکنون هیچ نیستی.....!!
zahra
دستـانـت، پـي چـه مي گـردنـد در ايـن خـاك سـرد ؟ تمامـش كـن! آن كـه بايد مي رفـت، رفــــت...