آفلاين مي باشد! | |
بازديد توسط کاربران سايت » 50481 | |
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani | |
2141 پست | |
مرد - متاهل | |
1357-05-18 | |
حالت من: مهربون | |
دکترا و بالاتر | |
Director-General of the UNMA | |
اسلام | |
ايران - تهران | |
با خانواده | |
رفته ام | |
نميکشم | |
علوم وفلسفه شرقی | |
Subjective Physic | |
Nokia | |
سمند ال ایکس | |
181 - 105 | |
un-ma.com | |
a-sh-f@live.com | |
09128890948 | |
50 |
در این خانه ی متروکه ی ویران را کسی دیگر نمی کوبد کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم و من چون شمع می سوزم و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند و من گریان و نالانم و من تنهای تنهایم درون کلبه ی خاموش خویش اما کسی حال من غمگین نمی پرسد و من دریای پر اشکم که طوفانی به دل دارم درون سینه پر جوش خویش ، اما کسی حال من تنها نمی پرسد و من چون تک درخت زرد پاییزم که هر دم با نسیمی می شود برگی جدا از او و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند
جاودان خدمت کنند آن چشم سحر آمیز را زنگیان سجده برند آن زلف جان آویز را توبه و پرهیز کردم ننگرم زین بیش من زلف جان آویز را یا چشم رنگ آمیز را گر لب شیرین آن بت بر لب شیرین بدی جان مانی سجده کردی صورت پرویز را با چنان زلف و چنان چشم دلاویز ای عجب جای کی ماند درین دل توبه و پرهیز را جان ما می را و قالب خاک را و دل ترا وین سر طناز پر وسواس تیغ تیز را شربت وصل تو ماند نوبهار تازه را ضربت هجر تو ماند ذوالفقار تیز را گر شب وصلت نماید مر شب معراج را نیک ماند روز هجرت روز رستاخیز را اهل دعوی را مسلم باد جنات النعیم رطل میباید دمادم مست بیگه خیز را آتش عشق سنایی تیز کن ای ساقیا در دهیدش آب انگور نشاطانگیز را
بار دگر نامه ی تو باز شد مستی ام از نامه ات آغاز شد نام خدا زیور آن نامه بود من چه بگویم که چه هنگامه بود بوسه زدم سطر به سطر تو را تا که ببویم همه عطر تو راسطر به سطرش همه دلدادگیست عطر جوانمردی و و آزادگیست عطر تو در نامه چها میکندغارت جان ودل ما میکنداز غم خود جان مرا کاستیبار دگر حال مرا خواستیبی تو چه گویم که مرا حال نیستمرغ دلم بی تو سبکبال نیستهر چه که خواندم دل تو تنگ بودحال من و حال تو همرنگ بود
لحظه ی دیدار در پیش رویمتو را دیدم نشستی روبرویمگره خورد نگاهت در نگاهمو لبخندی بی اراده بر لبانمنگاه آرام بر گوشه لغزیدچشم آرام در جستجوت چرخیدلحظه ها بگذشت و رفتمبی قرار تجدید قرار گشتم