Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
درجه:پزشک معتمد بیاتویونی [اطلاعات]

       
فوق تخصص بیماریهای خاص و صعب العلاج در حیطه درمان در پزشکی شرقی

امتياز پروفايل

[بروز رساني]
+25

آخرين امتاز دهنده:

امتياز براي فعاليت

مشخصات

موارد دیگر
آفلاين مي باشد!
بازديد توسط کاربران سايت » 50729
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
2141 پست
مرد - متاهل
1357-05-18
حالت من: مهربون
دکترا و بالاتر
Director-General of the UNMA
اسلام
ايران - تهران
با خانواده
رفته ام
نميکشم
علوم وفلسفه شرقی
Subjective Physic
Nokia
سمند ال ایکس
181 - 105
un-ma.com
a-sh-f@live.com
09128890948
50

دوستان

(98 کاربر)

آخرین بازدیدکنندگان

گروه ها

(17 گروه)

برچسب ‌های شخصی

برچسب ‌های کاربردی

Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

پزشک معتمد بیاتویونی
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

از این شب های بی پایان،

چه می خواهم به جز باران

که جای پای حسرت را بشوید از سر راهم

نگاه پنجره رو به کویر آرزوهایم

و تنها غنچه ای در قلب سنگ این کویر انگار روییده...

به رنگ آتشی سوزان تر از هرم نفسهایت،

دریغ از لکه ای ابری که باران را

به رسم عاشقی بر دامن این خاک بنشاند

نه همدردی،

نه دلسوزی،

نه حتی یاد دیروزی...

هوا تلخ و هوس شیرین

به یاد آنهمه شبگردی دیرین،

میان کوچه های سرد پاییزی

تو آیا آسمان امشب برایم اشک می ریزی؟

ببارو جان درون شاهرگ های کویر آرزوهایم تو جاری کن

که من دیگر برای زندگی از اشک خالی و پر از دردم

ببار امشب!

من از آسایش این سرنوشت بی تفاوت سخت دلسردم.

ببار امشب

که تنها آرزوی پاک این دفتر

گل سرخی شود روزی!

ودیگر من نمی خواهم از این دنیا

نه همدردی،

نه دلسوزی،

فقط یک چیز می خواهم!

و آن شعری

به یاد آرزوهای لطیف و پاک دیروزی...  


دیدگاه  •   •   •  1392/04/23 - 16:40
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

بی اعتماد زیستن

این سان به آفتاب

بی اعتماد زیستن

این سان به خاک و آب

بی اعتماد زیستن

این سان به هر چه هست

از آن همه شقایق بالند در سحر

تا این همه درخت گل کاغذین

که رنگ

بر گونه شان دویده و

بگرفته جای شرم

بی اعتماد زیستن

این سان به چشم و دست

در کوچه ای که پاکی یاران راه را

تنها

در لحظه ی گلوله ی سربی

در اوج خشم

تصدیق

می توان کرد

آن هم

با قطره های اشکی در گوشه های چشم


دیدگاه  •   •   •  1392/04/23 - 16:37
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

ای یار دوردست که دل می‌بری هنوز

چون آتش نهفته به خاکستری هنوز

هر چند خط کشیده بر آیینه‌ات زمان

در چشمم از تمام خوبان، سری هنوز

سودای دلنشین نخستین و آخرین!

عمرم گذشت و توام در سری هنوز

ای نازنین درخت نخستین گناه من!

از میوه‌های وسوسه بارآوری هنوز

آن سیب‌های راه به پرهیز بسته را

در سایه سار زلف، تو می‌پروری هنوز

با جرعه‌ای ز بوی تو از خویش می‌روم

آه ای شراب کهنه که در ساغری هنوز


دیدگاه  •   •   •  1392/04/23 - 16:33
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

قاصدک غم دارم ،

غم آوارگی و دربدری

غم تنهایی و خونین جگری

قاصدک وای به من

همه از خویش مرا می رانند

همه دیوانه و دیوانه ترم می خوانند

قاصدک دریابم !

روح من عصیان زده و طوفانیست

آسمان نگهم بارانیست

قاصدک غم دارم

غم به اندازه سنگینی عالم دارم

قاصدک غم دارم

قاصدک دیگر از این پس منم و تنهایی

قاصدک حال گریزش دارم

می گریزم به جهانی که در آن پستی نیست

پستی و مستی و بد مستی نیست

میگریزم به جهانی که مرا ناپیداست

شاید آن نیز فقط یک رویاست!!!


دیدگاه  •   •   •  1392/04/23 - 16:30
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

><(((>

><(((>

><(((>



بفرمائید ماهی


دیدگاه  •   •   •  1392/04/23 - 16:27
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani



در این خانه ی متروکه ی ویران را کسی دیگر نمی کوبد

کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم

و من چون شمع می سوزم

و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند

و من گریان و نالانم

و من تنهای تنهایم

درون کلبه ی خاموش خویش اما

کسی حال من غمگین نمی پرسد

و من دریای پر اشکم که طوفانی به دل دارم

درون سینه پر جوش خویش ، اما

کسی حال من تنها نمی پرسد

و من چون تک درخت زرد پاییزم

که هر دم با نسیمی می شود برگی جدا از او

و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند




دیدگاه  •   •   •  1392/04/23 - 16:24
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

دکتر شریعتی :

خداوندا ، مگذار آنچه را که حق می دانم به خاطر آنچه که بد می دانند ، کتمان کنم !


دیدگاه  •   •   •  1392/04/23 - 16:21
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

رویاهایت را رها مکن...

بگذار هر روز رویایی باشد

بگذار هر روز دلیلی باشد برای زندگی

ر ویاهایت را رها مکن...

میدانم بسیار دشوار است

و گاهی تردید می کنی که به این همه می ارزد؟

به زندگی اعتماد کن

در آمدن آفتاب را بنگر و خدایت را ستایش کن

و من به تو ا یمان دارم...


دیدگاه  •   •   •  1392/04/23 - 16:18
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

این را همیشه بخاطر داشته باش

دنیا قشنگ نیست!!!

آدم ها مثل رودخانه ها جاریند

زلال که باشی سنگهایت را می بینند برمیدارند

ونشانه می گیرند درست به سمت خودت

با این وجود باز هم زلال باش این فرق رودخانه است بامرداب....


دیدگاه  •   •   •  1392/04/23 - 16:15
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

یادت هست مادر؟

اسم قاشق را گذاشتی قطار،هواپیما،کشتی;تا یک لقمه بیشتر بخورم

یادت هست؟

شدی خلبان،ملوان،لوکوموتیوران;

میگفتی بخور تا بزرگ بشی

آقا شیره بشی

خانوم طلا بشی

و من عادت کردم که هر چیزی را بدون اینکه دوست داشته باشم قورت بدهم حتی بغض های نترکیده ام را...


دیدگاه  •   •   •  1392/04/23 - 16:11
+3