Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
درجه:پزشک معتمد بیاتویونی [اطلاعات]

       
فوق تخصص بیماریهای خاص و صعب العلاج در حیطه درمان در پزشکی شرقی

امتياز پروفايل

[بروز رساني]
+25

آخرين امتاز دهنده:

امتياز براي فعاليت

مشخصات

موارد دیگر
آفلاين مي باشد!
بازديد توسط کاربران سايت » 50569
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
2141 پست
مرد - متاهل
1357-05-18
حالت من: مهربون
دکترا و بالاتر
Director-General of the UNMA
اسلام
ايران - تهران
با خانواده
رفته ام
نميکشم
علوم وفلسفه شرقی
Subjective Physic
Nokia
سمند ال ایکس
181 - 105
un-ma.com
a-sh-f@live.com
09128890948
50

دوستان

(98 کاربر)

آخرین بازدیدکنندگان

گروه ها

(17 گروه)

برچسب ‌های شخصی

برچسب ‌های کاربردی

Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

پزشک معتمد بیاتویونی
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

شاعر از کوچه ی مهتاب گذشت،
لیک شعری نسرود،
نه که معشوقه نداشت،
نه که سرگشته نبود،

مدتی بود دگر کوچه ی مهتاب خیابان شده بود

دیدگاه  •   •   •  1392/05/27 - 10:09
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

شبی با بید می رقصم، شبی با باد می جنگمکه چون شب‌بو به وقت صبح، من بسیار دلتنگممرا چون آینه هر کس به کیش خود پنداردو الّا من چو می با مست و هشیار یکرنگمشبی در گوشه ی محراب قدری ربّنا خواندمهمان یک بار تار موی یار افتاد در چنگماگر دنیا مرا چندی برقصاند ملالی نیستکه من گریانده‌ام یک عمر دنیا را به آهنگمبه خاطر بسپریدم دشمنان! چون نام من عشق استفراموشم کنید ای دوستان! من مایۀ ننگممرا چشمان دل سنگی به خاک تیره بنشانیدهمین یک جمله را با سرمه بنویسید بر سنگم

دیدگاه  •   •   •  1392/05/27 - 10:07
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

به من نگاه کن و بگو شب از کجا جوونه زد برای من کدوم سکوت آرامشش رو خط می زد به من بگو کدوم غروب رنگ غم رو بغل می کرد یا پیش پای آرزوم بارون رو در به در می کرد بیا ببین...کنار من یه پنجره است روو به سقوط توو آسمون یه ماهه و ستاره های بی فروغ نگاه مهربون تو کلید بر قفل لبم بشکن سکوت سردمو ویرون بکن تو ماتمم

دیدگاه  •   •   •  1392/05/27 - 10:05
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

ساده بگو مهربانم، هراسی از شکستن نیست من روز اول عهد خود را با دلم بستم حتی اگر داسی شوی بر ساقه ی جانم من تا ابد مست نگاه سبز تو هستم ...

دیدگاه  •   •   •  1392/05/27 - 10:04
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

بی تفاوت می روم تا مرز دیدن ، غم مخور
میروم تا گوش بی مرز شنیدن ، غم مخور

اینهمه گفتند و ما نشنیده انگاشتیم و بس

حال زین پس میروم تا لب گزیدن ، غم مخور

پیش ترها دوستی ها را صداقت می نگاشت
اینک اما دوستان غافل از آنند ، غم مخور

اصل ذات گندم است در قصه ی نان و نمک می شود
افسون دست آسیابان ، غم مخور
...

دیدگاه  •   •   •  1392/05/27 - 10:02
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

شبی در کوچه ام او تار میزدچه ساده عاشقی را دار میزددو دستانش چنان در لرزه افتادکه گویی وی دلش را بار میزدبه آهنگی غریب پیغام میدادهمین آهنگ را بسیار میزدبه هم پیچیده بود او کوله باریگره را با دو دست یار میزدبه چشمش اشک و بر دل آه میداشتدلش را با خدا اینبار میزدنگه از پنجره کردم ودیدمسرش را بر سر دیوار میزدشب دیگر بدیدم ساده آمدخودش را با خودش صد بار میزد

دیدگاه  •   •   •  1392/05/27 - 10:00
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

می روم اما بدان یک سنگ هم خواهد شکستآنچـــــنان که تارو پود قلب من از هــــم گسستمی روم با زخم هـــــایی مانده از یک سال سردآن همه برفی که آمـــــد آشـــــــیانم را شکستمی روم اما نگویــــــــی بی وفــــــا بود و نمــــانداز هجوم سایه هــــا دیگر نگــــــاهم خسته استراســــــتی : یادت بمــــــــاند از گـناه چشم توتاول غــــــربت به روی باغ احســــــاسم نشستطـــــــرح ویران کـــردنم اما عجیب و ســــــاده بودروی جلد خاطــــراتم دست طوفــــــان نقش بست.........

دیدگاه  •   •   •  1392/05/27 - 09:59
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟از کجا وز که خبر آوردی ؟
خوش خبر باشی ، اما ،‌اما
گرد بام و در من بی ثمر می گردی انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک در دل من همه کورند و کرند
دست بردار ازین در وطن خویش غریب قاصدک تجربه های همه تلخ با دلم می گوید
که دروغی تو ، دروغ
که فریبی تو. ، فریب

دیدگاه  •   •   •  1392/05/27 - 09:57
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

غمگین تر از تمام داشته هایم امروز !
غمگین ترین غریبه ی تمام نداشته هایم شده ام !
در کلبه ی تنهایی من چیزی جز انتظار نیست
!
دیوار های کلبه ام دیگر واژه های انتظار را خوب می فهمند
!
پنجره ی کلبه ام به روح پاییزی عادت کرده
آسمان را گفته ام
تا هرگاه پرتوهای عشق را به من تاباندی آفتابی شود

اما سالهاست که آسمان دهکده ام ابریست و می بارد
!
دلم گرفته از این همه درد
.
از این همه تنهایی و بی کسی
که مانده بر سر راهم
افسوس از این غم نامه که پایانی ندارد

دیدگاه  •   •   •  1392/05/27 - 09:55
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

دست از سر ما بردار کنار تو نمیمونمیه روز میگفتی عاشقم اما دیگه نمیتونمتقصیر هیچکس دیگه نیست قصه ماتموم شدهحیف همه خاطره ها به پای کی حروم شده دروغ میگفتی که برم از بی کسی دق میکنی حرفاتو باور ندارم بی خودی هق هق میکنییادم می افته لحظه ای که دست تو رو شد برامقسم میخوردی پیش من که جز تو عشقی نمیخامدست خودم نیست که دیگه حرفاتو باور ندارماین چیزا تقصیر تویه تلافیشو در میارم

دیدگاه  •   •   •  1392/05/27 - 09:53
+3