اعترافای باحال
دسته:فاقد دسته بندی
86 کاربر

4317 پست

       
اعترافای باحالتونو بزارید تا همه با هم بخونیمشون...لایک یادت نره ها

امتیاز به گروه

[بروز رساني]

آخرين امتاز دهنده:


کاربران گروه

نمایش همه

مدیران گروه

برچسب‌های کاربری

اعترافای باحال

گروه عمومی · فاقد دسته بندی· 86 کاربر · 4317 پست
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

یکی از افتخارات دوران ابتدایی من اینه که مبصر کلاس بودم

وقتی کسی درس نمره کم میگرفت معلم به من میگفت :

.

.

.


.


ببرش دفتر بگو که درس نخونده !

اون لحظه حس پلیس بین المللو داشتم :)

چه فازی داشت لا مصب !

البته فوشایی که از بچه ها میخوردم رو نادیده میگرفتم !!!

دیدگاه  •   •   •  1393/01/3 - 15:39
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
پاکستان بچه ها صبحا که میخوان برن مدرسه مادرشون میدوئه دم در بهشون میگه "بیا مادر... دوتا نارنجک ئه... بذا کیفت زنگ تفریح بچه ها میارن هوس نکنی" :-))))
دیدگاه  •   •   •  1393/01/3 - 14:02
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بدشانسی یعنی دوست دخترم زنگ زده میگه علی یه چیزی خونتون جا گذاشتم , حالا من هی با استرس میگم چی ؟ اونم جواب نمیده ... کل خونه رو گشتم ... تا زیر تختا .. تو حموم ... همه جا ... زنگ زدم میگم دلارام چی جا گذاشتی , یکم فک کن جان مادرت ...
میگه دلمو عزیزم ... پیش تو جا مونده ......
دیدگاه  •   •   •  1393/01/3 - 13:55
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اَلـــــــــــــــــــــا سَــــــــــــــــلــــــــــا چیست؟!؟

منم اگه لبامو با پروتز اندازه ی لبای شتر کرده بودم

بجای الو سلام اینو میگفتم!
دیدگاه  •   •   •  1393/01/3 - 13:36
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
پسرای الآن چندسال دیگه که زن و بچه دار شدن، کاری به کولر و بخاری ندارن،
شبا از خواب بیدار میشن و میرن مودمو خاموش میکنن دوباره میخوابن!!
دیدگاه  •   •   •  1393/01/3 - 13:33
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ایــــــــــــــــــــــــول ، خیــــلی پست هات بـاحـالـه ،
خیــلی دوستت داریــــم

.

.
.
.

حرفــــــــــــی كه مدتـــــــهاست تــو دل شمـــاست
ولی روتــون نمیشه بـــهم بگید!

2 دیدگاه  •   •   •  1393/01/3 - 13:31
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
هیچ کسو متقاعد نکن که یک فرد دوست داشتنی هستی ......

کسی که لایقت باشه به راحتی خاص بودنتو میفهمه ...


.
.
.
.
.
.
.
.
یعنی من اینقد خاصیت دارم !خودمم خبر ندرام هیچکی نفهمیده :P :))) :D :x
دیدگاه  •   •   •  1393/01/3 - 13:27
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
رفته بودم دستشویی که یه دفعه بابام اومد درو محکم زد !!!!
منم هول شدم با عصبانیت داد زدم 2 دقیقه اومدم دستشویی کوفتم کردی !!!!
بابام در اوج متانت فرمود : بخور بابا نوش جونت!!
دیدگاه  •   •   •  1393/01/3 - 13:20
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥




اینجا نه کانادا است

نه آلمان

و نه حتی آمریکـــا

.
.
.
.
.
.
.
.

ایرانم نیست :دی

ولی خدایی هر جایی که هست جایِ قشنگی


دیدگاه  •   •   •  1393/01/1 - 18:13
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دیروز دائیم اومده بود خونمون بعد من با داداشم داشتیم با هم پفک میخوردیم ، بعد دائیم گفت آفرین
چقد خوبه صمیمی هستین دقیقا مثل یک جسم در دو بدن !
فکر کنم یک روح در دو جسمو میگفت ؟!
خلاصه الان دندون نمونده توی دهنم از بس در و دیوارو گاز زدم !
دیدگاه  •   •   •  1392/12/29 - 22:17
+3