رضا
تو که قدر وفا مو ندونستی میشد یه رنگ بمونی نتونستی گمون نکن که تو دستات یه اسیرم دگه قبلم و از تو پس میگیرم
رضا
از وقتی رفتی هیچ کسی هم درد و هم رازم نشد هیچ کسی حتی یک دفعه هم غصهء سازم نشد رفتی ولی بدون هنوز عاشقتم تا پای جون دل بهاریم عاشقه چه تو بهار چه تو خزون
رضا
نفرین به عشق و عاشقی
نفرین به بخت و سرنوشت
به اون نگاه كه عشقتو، تو سرنوشتِ من نوشت!
نفرین به من... نفرین به تو... نفرین به عشقِ من و تو!
به ساده بودنه منو... به اون دلِ سیاهِ تو!
رضا
اومدی بشکنی بشکن از من ساده چی مونده قبل تو هر کی بوده تمام تار و پود سوزونده همینی که باقی مونده واسه دلخوشی تو بشکن تیکه تیکه های مو بردن آخرین عشقم تو بکن
رضا
زیادی خوبی كردم رفتی نموندی با ما آخر خط رسیده دوسم نداری حالا *** با رقیبم نشستی گفتی همین كه هستی رفتی و بی تفاوت دل منو شكستی ***** یه روزی بر میگردی وقتی كه خیلی دیره خیال میكردی قلبم بدون تو میمیره ***** خیال میكردی هیچوقت دست تو رونمیشه بازی دیگه تمومه برو واسه همیشه **** دلم گرفته از تو از عاشقی حرف نزن آخر قصه ما نه تو میمونی نه من
رضا
همه میپرسند چیست در زمزمه مبهم آب چیست در همهمه دلکش برگ چیست در بازی آن ابر سپید روی این آبی آرام بلند که ترا می برد اینگونه به ژرفای خیال ...................
رضا
یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید : آیا میتوانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟
رضا
اومدی بشکنی بشکن از من ساده چی مونده قبل تو هر کی بوده تمام تار و پود سوزونده همینی که باقی مونده واسه دلخوشی تو بشکن تیکه تیکه های مو بردن آخرین عشقم تو بکن
رضا تو دیگه چرا؟؟
1390/10/22 - 20:15چی چرا زهراجون؟
1390/10/22 - 20:15دم از عشقو بی وفایی میزنی؟؟؟
1390/10/22 - 20:17خب یه بلایی سرم آوردن که باید بگم
1390/10/22 - 20:18