امتياز پروفايل

[بروز رساني]
+24

آخرين امتاز دهنده:

امتياز براي فعاليت

مشخصات

موارد دیگر
آفلاين مي باشد!
بازديد توسط کاربران سايت » 16784
behzad
66 پست
مرد - مجرد
1369-12-15
ليسانس
teacher
اسلام
ايران - تهران
با خانواده
درحال انجام
نميکشم
آزاد تهران شرق

توسط اين کاربران ايگنور شده است

دوستان

(106 کاربر)

آخرین بازدیدکنندگان

گروه ها

(31 گروه)

برچسب ‌های کاربردی

behzad
behzad
ضرب المثل شیرازی: چرا عاقل کند کاری!!!!{-18-}{-18-}
1 دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 23:02
+4
behzad
behzad
يارو عکسمو ديده ميگه:اااا دماغ خودته اين؟
پـَـَــــ نــه پـَـَــــ دماغ اجدادمه که بيني به بيني، نسل به نسل منتقل شده الان رسيده به من!!!!
رفتیم بلیت کانادا بگیریم زنه میگه سیاحتیه؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ زیارتیه میخوام برم امامزاده سید ریچارد
دیدگاه  •   •   •  1391/01/15 - 11:35
+10
behzad
behzad
یه روز یه [!] و یه رشتیه و یه لر .....
یه روز یه [!]
اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان.. ؛
خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛
یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد
جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد،
فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو
برای اینکه ما یه روزی تو این مملکت آزاد زندگی کنیم.


یه روز یه رشتیه
اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛
برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلقه تلاش کرد،
برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه؛
اونقدر جنگید تا جونش رو فدای سرزمینش کرد.


یه روز یه لره بود
کریم خان زند
ساده زیست ، نیك سیرت و عدالت پرور بود و تا ممكن می شد از شدت عمل احتراز می كرد.

یه روز ما همه با هم بودیم.. ،
ترک و رشتی و لر و اصفهانی و
تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند
و قفل دوستی ما رو شکستند .. ؛
دیدگاه  •   •   •  1391/01/15 - 11:32
+2
behzad
behzad
ای جون ای جون
آخرین ویرایش توسط behzadbehzadi در [1391/01/15 - 11:24]
دیدگاه  •   •   •  1391/01/15 - 11:24
+2
behzad
behzad
[لینک]
آخرین ویرایش توسط behzadbehzadi در [1391/01/15 - 20:12]
دیدگاه  •   •   •  1391/01/15 - 11:20
+2
behzad
behzad
[لینک]
دیدگاه  •   •   •  1391/01/14 - 22:23
+3
behzad
behzad
دیشب خدا را دیدم گوشه ای میگریست ، من نیز گریستم ، هر دو یک درد داشتیم...آدم ها
دیدگاه  •   •   •  1391/01/14 - 22:13
behzad
behzad
نمیخام شمع باشم دخترا فوتم كنن
میخام سیگار باشم لوطیا دودم كنن
دیدگاه  •   •   •  1391/01/14 - 21:55
+4
behzad
behzad
علم بهتر است یا ثروت؟
هیچكدام فقط ذره ای معرفت
دیدگاه  •   •   •  1391/01/14 - 21:52
+2
behzad
behzad
وعده
پادشاهی در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت سرباز پیری را دید که با لباسی
اندک در سرما نگهبانی می داد.از او پرسید : آیا سردت نیست؟
نگهبان پیر گفت : چرا ای پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم.
پادشاه گفت : من الان داخل قصر می روم و می گویم یکی از لباس های گرم مرا را برایت بیاورند.
نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد. اما پادشاه وعده اش را فراموش کرد.
صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالی قصر پیدا کردند،
در حالی که در کنارش نوشته بود : ای پادشاه من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل می کنم
اما وعده لباس گرم تو مرا از پای درآورد
گرما بخشیدی . یا سوزاندی
دیدگاه  •   •   •  1391/01/14 - 21:44
+1
صفحات: 3 4 5 6 7 پست بیشتر