poria
[!] میره دزدی ، صاحب خونه پا میشه میگه کیه اون جا ؟ میگه : هیچکی ، گربست ، بعععععع .o
poria
به [!] میخواسته خودکشی کنه با یه ظرف غذا میره روی ریل میخوابه . بهش میگن تو اگه میخوای خودکشی کنی دیگه واسه چی غذا برمیداری ؟ میگه اومدیم و قطار یه هفته دیگه آمد از گشنگی بمیرم؟؟؟!!
poria
[!] میره میهمانی وقتی میاد بیرون میبینه کفشاش نیست . با خودش میگه من کی رفتم خودم نفهمیدم
poria
یه [!] فیلم جنگی میدیده، تموم که میشه سینه خیز میره تلویزیونو خواموش کنه
poria
یه روز [!] میره میوه فروشی، یه خوشه انگور ورمیداره و میکنه تو دهنش و خالیش رو درمیاره. بهش میگن: بابا، انگور رو که اون جوری نمیخورن؛ انگور رو دونه دونه می خورن! میگه: نه بابا، اونی که دونه دونه میخورن، هندونهس
poria
یه روز یه [!] یه چراغ جادو پیدا میکنه، دست میکشه روش؛ غولش در میاد و میگه: دو تا آرزو بکن. مرده میگه: یه نوشابه خنک میخوام که هیچ وقت تموم نشه. غوله بهش میده. مرده یه کم میخوره؛ میگه: به به! چقدر خنکه! یکی دیگه هم بده
poria
[!] زنگ میزنه ۱۱۸، میگه: ببخشید شماره تلفن اصغر رو دارین؟! یارو میگه: نه. مرده میگه: پس من میخونم یادداشت کنین
poria
تركه داشته تو استخر شنا ميكرده... آهنگ "تايتانيك" ميزارن غرق ميشه!
poria
[!] می خواسته مزاحم تلفنی بشه، سر هر ساعت می ره دم کیوسک های تلفن عمومی؛ در اونا رو می زنه و در می ره
poria
یه [!] خودش رو میزنه به موش مردگی، گربهها میخورنش