باران می اید.....باران تمام می شود...اما هنوز من خیس ماندم....تو می ایی.تو می روی...اما هنوز من..من..لا به لای همیشه همین چند سطر پیدایت می کنم...غیب نمی گویم....همیشه قبل از اینکه دیده باشی عطر یاس را حس می کنم.......................................
سرانگشتــانم که مے سوزد ... یعنے وقت ِنــوشتــن از تــ♥ــوست بــیـــ♥ـا در خـــیـــالــم آرام بنشــین ... مــــے خــواهـ♥ــم صــداے ِ نفس هــــایت را بنویــــســـم...........