باران می اید.....باران تمام می شود...اما هنوز من خیس ماندم....تو می ایی.تو می روی...اما هنوز من..من..لا به لای همیشه همین چند سطر پیدایت می کنم...غیب نمی گویم....همیشه قبل از اینکه دیده باشی عطر یاس را حس می کنم.......................................

امتياز پروفايل

[بروز رساني]
+44

آخرين امتاز دهنده:

امتياز براي فعاليت

مشخصات

موارد دیگر
آفلاين مي باشد!
بازديد توسط کاربران سايت » 40445
*elnaz* *
1969 پست
زن - مجرد
1371-03-27
حالت من: شیطون
کارشناسی گرافیک
اسلام
ايران - تهران
با خانواده
فراري
usc.ac.ir
شنا.....باشگاه
xperia.........
elisecret.blogfa.com
0938...........

توسط اين کاربران ايگنور شده است

دوستان

(94 کاربر)

آخرین بازدیدکنندگان

گروه ها

(17 گروه)

برچسب ‌های شخصی

برچسب ‌های کاربردی

*elnaz* *
*elnaz* *
دیدگاه  •   •   •  1393/04/23 - 14:37
+2
*elnaz* *
*elnaz* *
تنهایی
مهربانم کرده است؛
شبیه سربازی
که از روی برجک دیده بانی
برای تک تیرانداز آن سوی مرز
دست تکان می دهد...
دیدگاه  •   •   •  1393/04/23 - 14:34
+2
*elnaz* *
*elnaz* *
پسرعمه: آقاي مجري واسم دوچرخه ميخري؟
مجري: اگه تو خونه شيطوني نکني،به حرف من گوش کني،زياد با کامپيوتر بازي نکني،روزي 3بار مسواک بزني،معدلت هم بيست شه واست دوچرخه ميخرم
پسرعمه: خسته نباشي! ميخواي تحريمهارو هم وردارم؟ اين کارارو تو هر خونواده ديگه اي بکنم واسم آپولو 11 ميخرن!
مجري: بچه هاي ديگه همه اين کارارو ميکنن...تازه جايزه هم نميخوان
پسرعمه: من از بچگي دوس داشتم اين "بچه هاي ديگه" رو ببينم! ما که هرکي رو ديديم عين خودمون بود
مجري: خب چيکار ميکني؟ کارايي که گفتمو ميکني که واست دوچرخه بخرم؟
پسرعمه: معدلم بايد بيست شه؟ اين که دست من نيست
مجري: پس دست کيه؟
پسرعمه: اوني که ازش تقلب ميزنم!
مجري: تو تقلب ميزني!؟ ميدوني اينجوري نمره هايي که ميگيري مال تو نيس؟
پسرعمه: من که هربار نمره م 5-6 ميشه ميگم اين نمره مال من نيست،شما باور نميکني!

2 دیدگاه  •   •   •  1393/04/23 - 14:25
+2
*elnaz* *
*elnaz* *

میخواهم کمی بروم آن سوی دنیا....


آنجا که آسمان پنجره بیشتر دارد و خدا هم


دیدی بهتر...!


دیدگاه  •   •   •  1393/04/23 - 14:15
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
کاش می شد که کسی می آمد


باور تیره ی ما را می شست




و به ما می فهماند




دل ما منزل تاریکی نیست




اخم بر چهره بسی نازیباست




بهترین واژه ،همان لبخند است




که ز لبهای همه دور شده ست




کاش می شد که به انگشت نخی می بستیم




تا فراموش نگردد که هنوز انسانیم.

آخرین ویرایش توسط eli20 در [1393/04/23 - 14:07]
دیدگاه  •   •   •  1393/04/23 - 14:06
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
{-31-}{-31-}{-31-}




2 دیدگاه  •   •   •  1393/04/21 - 23:13
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
سلام
6 دیدگاه  •   •   •  1393/04/21 - 23:05
+2
*elnaz* *
*elnaz* *

در ایـــنه مـــــی نـــــــــــــــــگرم...


دخـــتری است غمــــگین... 


بغض میــــکند... 


کمــــی دلداریش دهید...!


 به او بگویید که همه چیز درســـت میشود...


 دلش میخواهـــــد کمی دروغ بشنــــــود ...


 آینـــــه را پاییــــــن تر نصـــب کنید!


به گمانمــــــــ  به زانو در آمـــــــد ...

2 دیدگاه  •   •   •  1393/04/14 - 20:22
+5
*elnaz* *
*elnaz* *

ما تماشاچـــیانی هستیم...


که پشــــت درهای بســـته مانده ایم!


دیــــر آمدیم!


خیــــلی دیــــر...


پس به ناچـــارحــــدس می زنیم...


شــــرط می بندیـــــــم...


شــــک می کنیم...


و آن سـوتر...


در صحنه...


بــازی


به گونه ای دیگر در جـــــریان است!..

 

 

"حسین پناهی"
دیدگاه  •   •   •  1393/04/14 - 20:19
+5
*elnaz* *
*elnaz* *

آدمهای امروز...


به خودش زحمت نمیدهد یك نفر را كشف كند ،


زیبایی هایش را بیرون بکشد ،


تلخی هایش را صبر كند ...


آدمهای امروز،


دوستی های  كنسروی می خواهند !


یك كنسرو كه درش را بـاز كنند ؛


بعد ...


یک نفر،


شیرین و مهربان،


از تویش بپرد بیرون !


و هی لبخند بزندو بگوید :


" حق بـا توست " ...

دیدگاه  •   •   •  1393/04/14 - 20:17
+5