درد دارد وقتی دلت برایش تنگ می شود میخواهی حرف های دلت را برایش بگویی بگی که چقد در نبودش سختی کشیدی اما یا جوابت را نمی دهد یا مثل غریبه ها باهات حرف میزنه طوری که سکوت دردناک رو به حرف زدن باهاش ترجیح بدی
خدایا... بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم/ بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم/ بابت لحظات شادی که به یادت نبودم/ بابت هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس نسبتش دادم/ بابت هر گره که به دستم کور شد و مقصر را تو دانستم/ مرا ببخش.....
باز دل اسمان گرفته.... بغضش را با تمام وجود حس میکنم از ان بغضهاست که اگر بشکند ویران می کند خوش به حال اسمان که گهگاه بغض دارد و گهگاه ویران میکند اسمان نمی داند که دل من تا ابد بغضی دارد که یارای شکستن ندارد
زن آرام و صبور مهربان و همدم وفا دار و همراه کوچک و ظریف و... و.. و ضعیف است.. اصلا تو بگو همان ضعیفه.. تو مردی و بزرگ... حال که این ضعیفه به قدرتت ایمان دارد به رخ کشیدنش لازم است؟!