ali rad
زندگی که
روی خوش نشان نداد...
مرگ اما
با لبخندی بر لب
در پیاده رو قدم می زند.
ali rad
هر چه بر دلم
نقش بهار می کشم...
بیدار نمی شود...
یک نفر
باید بیاید به یادم آورد
گل بنفشه
چند گلبرگ داشت...
ali rad
بگو: ماهی...
بگو :سبزه
بگو:سیب
...
بهار
جایی
شاید جهنم
سرش گرم است...
هفت سین نمی خواه
ali rad
گفتند بر تلخی ها چشم ببند و
صبور باش.
روزی بالاخره
آنهمه شادی پنهان صدایت می زنند...
حالا سالهاست
با چشمان بسته می روم
می شمارم
و فریاد می زنم...
"بیاااااااااام م م م" ؟؟؟؟؟؟
ali rad
نی...
تنها سازی که تمام این سال ها
رقصاندمان...
چون رقص کولیان ...
اما نه گرد آتش...
بر آتش...
ali rad
چشمانم را می بندم و در رویا...آزادی را در آغوش می کشم..چشمانم را می بندند و در بیداری به جرم رویاهایم...سنگسارم میکنند...
ali rad
گفتم نگاهت نمی کنم
صدایت نمی زنم دیگر
شاید این دلِ شکسته
این خیالِ آشوب
آرام گیرد...
نگرفت و باز
بهانه ات را می گیرد.
ali rad
هیچ تنهایی
شبیه دیگری
نیست تنهایی ؛
بار تنهایی را
به دوش میکشم .
آخرین ویرایش توسط
nirvana در [1390/12/29 - 12:39]
ali rad
دنبآلــِ سیـبی هستمـ کــِ
بآ خوردنش از بهشتــِ زمین به بهشتــِ آغوشــِ تـُ
رآنده شومـ