reza
مرگ آن نیست كه درگور سیاه دفن شوم
مرگ آن است كه از قلب تو و خاطر تو محو شوم
reza
دلم گرم خداوندیست که بادستان من گندم برای یاکریم خانه میریزد!چه بخشنده خدای عاشقی دارم!که میخواند مرا با آنکه میداندگنهکارم !دلم گرم است ، میدانم بدون لطف اوتنهای تنهایم......برایت من خدارا آرزو دارم.
reza
رفتم کتاب فروشی میگم بوف کور دارین؟ میگه
کتابشو؟
گفتم : پ ن پ خودشو ، یه فرد خیر پیدا شده که حاضر تمامِ هزینه های درمانشو متقبل شه…..!
reza
بهش میگم : دیگه می خوام ازت جدا شم !
میگه : این حرف آخرته ؟
پ ن پ این خلاصه ای بود از اخبار ایران و جهان ،
لطفأ به ادامه ی خبر توجه فرمایید !
reza
زندگی زد ؛آدم رقصید .
آدم رقصید ؛ زندگی عرق کرد .
زندگی عرق کرد ؛ آدم چایید .
آدم چایید ؛ زندگی تب کرد .
زندگی تب کرد ؛ آدم لرزید .
آدم لرزید ؛ زندگی ترک برداشت .
زندگی ترک برداشت ؛هیچ کس درد آدم را نفهمید