گفتم: خدايا سوالي دارم گفت: بپرس...... ...... گفتم: چرا هر موقع من شادم، همه با من ميخندن، ولي وقتي غمگينم كسي با من نميگريد ؟ گفت: خنده را براي جمع آوري دوست و غم را براي انتخاب بهترين دوست آفريدم. ----------------------------------------- Like یادتون نره.

امتياز پروفايل

[بروز رساني]
+66

آخرين امتاز دهنده:

امتياز براي فعاليت

مشخصات

موارد دیگر
آفلاين مي باشد!
بازديد توسط کاربران سايت » 47548
saman
1970 پست
مرد - مجرد
1371-03-25
حالت من: عصبانی
فوق ديپلم
دانشجو
اسلام
ايران - تهران - تهران
با خانواده
نرفته ام
نميکشم
دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران شرق
کامپیوتر-نرم افزار-در حال گذراندن دوره(MCITP)
فلسفه و آهنگهای غمگین و رانندگی حرفه ای و ریس تو خیابون و...
k750i
ندارم
177 - 75
mstech.ir
noblem2011@yahoo.com
09367586304

اينها را ايگنور کرده است

توسط اين کاربران ايگنور شده است

دوستان

(161 کاربر)

آخرین بازدیدکنندگان

گروه ها

(20 گروه)

برچسب ‌های کاربردی

saman
saman
در CARLO
برایت خواهم نوشت

از ابهام لحظه ها

از تردید

از حجم مرگ آور نبودنت

از کسانی‌ که رد می‌‌شوند و بوی تو را می‌‌دهند

... برایت خواهم نوشت

از حدیث تلخ بغض‌های تا ابد

از قناعت به یک خاطره ، یک یاد

از صبوری من و جای خالی‌ تو و شب‌های من

برایت خواهم نوشت

حتی تو هم برای من نبودی...
آخرین ویرایش توسط saman در [1392/04/17 - 17:41]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 17:40
+8
saman
saman
در CARLO
بعضي آدمــــها يهو ميان...
يهو زندگيــــتو قشنگ ميكنن...
يهو ميشن همــــه دلخوشيت...
يهو ميشن دليل خنــــده هات...
يهو ميشن دليل نفـــس كشيدنت!
بعد يهو گند ميزنن به آرزوهـــات!
يهو ميشن دليل همه
غصـــه هات و همه اشكـــات!
يهو ميشن سبب بالا نيومدن
نفـــست...!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 17:24
+8
saman
saman
در CARLO
حالا همه چیزعوض شده است

دخترک کبریت فروش بوتیک زده

سیندرلا کفش بیست سانتی به پا می کند

هایدی از ارایشگاه وقت می گیرد

کوزت دختر فراری شده

حنا در مزرعه ادای وینکس رادر می اورد

انشرلی موهایش را شرابی می کند

الیس دکلره می کند دلش می خواهد باربی شود

بانوتناردیه رفته بینی اش را عمل کند

اهای ژان والژان کجایی ؟

نان و پنیر دیروزمان را چیز برگر کردند!

این شعر مال دوست خوبم یاشار هستش
دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 17:18
+6
saman
saman
در CARLO
نه دیگر بغض در این گلو مانده ...

نه اشکی بر دل ...

نه غباری بر لب ...

بال هم نباشد ، می پرم تا آنجایی که ماه مرا می خواند ...

نمی دانم شاد یا غمگین ...

نه بادی می وزد اینجا ... نه باران می شناسم دیگر ...

برگ ها هم خشکشان زده از این سکوت طولانی ...

احساسم بی احساس شده است انگار ...

نبض ندارند رگهایم ...

نکند مرگ اینجا باشد امشب ؟!؟!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 17:11
+6
saman
saman
در CARLO
به سلامتی دلم ...

که برای کسی دل تنگ شده...

که حتی ...

روحش هم از این دلتنگیم ...

خبـــــــــــــر نداره....
دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 17:05
+9
saman
saman
در CARLO
و گاهی لــحظه های ســـــــــــکوت


پر هیاهو ترین دقـایق زندگی هستند

مملو از آنچه میخواهیم بگوییم ولی نمیتوانیم بگوییم ...

مث همین الان من...{-58-}
دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 17:01
+10
saman
saman
در CARLO
تو خیانت میکنی و میبینم چیزی نمیگم

با اون صحبت میکنی و میبینم چیزی نمیگم

داری عادت میکنی تو به صدای خنده هاش

باز وقاحت میکنی تو اما من چیزی نمیگم

تو شکایت میکنی که چرا از سرم زیادی؟

من نجابت میکنم باز گوش میدم چیزی نمیگم

میشکنی حرمت عشقو با شکستن دل من

میری از خونه ی رویام اما باز چیزی نمیگم

واسه اون مثل چراغ میشی جلو چشمای تارم

تو خودم میشکنم اروم اما باز چیزی نمیگم

نمیگم چون عشقم بارونی نشه

حرمت عشق به پای چشم تو قربونی نشه

نمیگم چون عاقبت یه روز میای پشیمونی

میاد اون روز که تو هم معنی عشقو بدونی

غم چشمام میگه اون روز چیزایی رو که نگفت

شایدم خوندی از چشمام حرفی که لبام نگفت

داستانای خودم
آخرین ویرایش توسط saman در [1392/04/17 - 16:40]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 16:39
+8
saman
saman
در CARLO
دعا کن دعام بگیره اگه حتی خیلی دیره
برای از تو گذشتن دل من دیگه اسیره

دعا کن دعام بگیره تو نری و بی وفا شی

دعا کن دعام بگیره نری و از من جدا شی

این تموم ماجرا نیست بی تو این لحظه ها خالیست

دعا کن دعام بگیره عشق من که ادعا نیست

بیا و به این شکسته بی ترحم باز تو رو کن

بیا با ناز قدمهات دلمو تو زیرو رو کن

عزیزم به جون چشمات عشق تو کرده اسیرم

بیا تا با چشم مستت کمی ارامش بگیرم

تموم خاطرت این شد یه دعا یه دنیا غصه

دلی که به انتظارت عمری منتظر نشسته{-47-}
دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 16:26
+8
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
دخـتـر: دوســت دخــتـــر جــدیــدت خــوشــکــلــه؟

(تـو دلـش: آیـا واقــعــا از مـن خـوشـکـل تـره)

پـسـر: آره خـوشـکـلـه
...
(تـو دلــش: امـا تـو هـنـوز زیــبـاتـریــن دخـتـری هــسـتـی کـه مـن مـیـشـنـاسـم)

دخـتـر: شـنــیــدم دخــتــر شـوخ طــبــع و جــالـبـیـه

(درســت اون چـیـزی کـه مـن نبـودم)

پــسـر: آره هـمـیـنـطـوره

(ولــی در مـقـایـسـه بـاتـو اون هـیـچـی نـیـسـت)

دخــتــر: خــب پــس امــیــدوارم شــمــا دوتــا بــاهــم بــمــونــید

(کــاش مــادوتــا بــاهــم مــی مـونـدیــم)

پــســر: مــنـم بــرات آرزوی خــوشــبــخـتــی دارم

(چــرا ایـن پـایـان رابــطــه مــاشــد؟)

دخــتــر:خــب.......مــن دیــگــه بــایــد بــرم

(قــبــل از ایـنـکـه گــریــه ام بـگـیـره)

پــســر: آره مــنــم هــمــیـنـطـور

( امـیـدوارم گــریــه نــکـنـی)

دخــتــر: خــداحــافــظ...

(هــنـوز دوسـت دارم ودلــم بــرات تـنـگ مـیـشـه)

پــسـر: بــاشـه خــداحـافـظ

(بـخـدا کــه هـیـچـوقـت عـشـقـت از قـلـبـم بـیـرون نـمـیـره......هـــرگـــز)

کـــاش مــا آدمــاحــرف دلــمــون را مــیــزدیــم
.
مــیدونی ک
6 دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 16:05
+7
باز نشر توسط saman
saman
saman
در CARLO
کسي هست آغوشش را،

شانه هايش را

به من قرض بدهد !

تا يک دل سير گريه کنم؟!

بدون هيچ حرف و سوال و جواب و دلداري و نصيحتي ؟

وقتي به پايان "من و تو" انديشيدي

باورت نبود که پايان من و تو فقط پايان "ما" نيست

آغاز دنيايي است بي "ما"

و دنيا بدون "ما "

پر است از هزاران "من و تو" ي تنها!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 16:00
+7