یافتن پست: #برس

نسیم(✿◠‿◠)
نسیم(✿◠‿◠)
{-26-}
8 دیدگاه  •   •   •  1394/11/19 - 10:52
+3
محمد
محمد
در زندگی هر کس باید یک نفر باشد..
مرد و زن بودنش مهم نیست..

فقط باید یک نفر باشد..

یک آدم..

یک دوست..

یک همدم..

یک رفیق..

یک نفر که جویای حالت باشد..

که نگرانت باشد..

که تو را بهتر از خودت بشناسد،

یک نفر که شماره اش را بگیری و بگویی حالم بد است..

شنیدن همین یک جمله کافیست تا کار و زندگی اش را تعطیل کند...

و خودش را به تو برساند...

آخر خوشبختی است یک نفر در زندگیت باشد

که تنها نباشی
4 دیدگاه  •   •   •  1394/11/11 - 11:00
+1
نسیم(✿◠‿◠)
نسیم(✿◠‿◠)
{-7-}
6 دیدگاه  •   •   •  1394/11/10 - 15:52
+1
ناظر ارسالی هاnaaman
ناظر ارسالی هاnaaman
نــــــــــــــــــگار جونم کم موضوع بذار دستم بهت برسه میکشمت خخخخخخخخخ
1 دیدگاه  •   •   •  1394/11/8 - 17:14
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یاغیش یاغیر داشلارا ..
دیین اوچان گوشلارا ..
آپارسین بیزدن سلام ..
وفالی یولداشلارا ..

معنی :
روی سنگ ها بارون میباره ..
به پرنده های در حال پرواز بگید ..
سلام ما رو ببره و برسونه ..
به دوست های باوفا
دیدگاه  •   •   •  1394/11/8 - 16:46
نسیم(✿◠‿◠)
نسیم(✿◠‿◠)

آمدم سر بزنم شعر بخوانم بروم...!
آنقدر دلزده هستم كه نمانم بروم...

به همين كوچه و اين خانه و ديوار اتاق
و به آيينه سلامى برسانم بروم...!!

آخرين بار به لبهات كمى زل بزنم
به دلم طعم لبت را بچشانم بروم...!

يك كمى خاطره جا مانده كه بردارم و بعد
تن رنجور خودم را بكشانم بروم...

بغض هم واسطه شد خواست دلت را ببرد
تو خريدار نشو، زود برانم بروم...


باز باران زده در گوشه ى چشمم، بايد
اشك... در دفتر شعرم بچكانم بروم.....
دیدگاه  •   •   •  1394/11/8 - 16:36
+1
tala
tala
آدم ها ایمان مرا به تنهایی بیشتر می کنند!!!
گاهی،
تنهایی، ایمان آدمیست...
31 دیدگاه  •   •   •  1394/11/3 - 17:52 توسط Mobile
+4
محمد
محمد

قایقی ساخته ام..

جنسش از راز و نیاز

بادبانش از صبر، دکلش از ایمان

در شبی مهتابی _

سفری دور و دراز، می کنم از لب دریا آغاز

دل به امواج بلا خواهم داد...

اگرم ساز مخالف زند و باد به همراهی طوفان

خواهد

که مرا منصرف از راه کند

راه بیراهه کند، مضطر و درمانده کند

.. باکی نیست

من به همراه دعایی دارم

و به دل قطب نمایی دارم

و اگر در طی راه،،

به عنادی شکند زورق امید مرا گردابی

.. باز اندوهی نیست

بازوانی دارم

میزنم آب و شنا می کنم و میدانم

که «« خدایی »» دارم

که اگر خسته شدم دست گیرد بی شک

و به ساحل برساند به یقین....

دیدگاه  •   •   •  1394/11/2 - 23:19
+4
فاطی
فاطی
آخرین عکس را
جایی پنهان کرده ام
و هر روز سعی میکنم
 فراموش کنم کجا گذاشته ام
نمی خواهم
 به دو عاشق که لبخند می زنند
آسیبی برسد
نمی خواهم بسوزانمشان
می خواهم
جایی نامعلوم برای همیشه
در آغوش هم لبخند بزنیم
دیدگاه  •   •   •  1394/11/2 - 13:21
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
پسرا ژل میزنن به اون موهاشون .........عینک میزنن به اون چشاشون

اوا خاک بر سراشون

ریمل میزنن به اون چشاشون ................ ماتیک می مالن به اون لباشون

اوا خاک بر سراشون

کراوات میزنن خوشکلاشون ............... واسه دوست دختراشون

اوا خاک بر سراشون

کلاسور میزنن زیر بغلشون.................. یه کت میپوشن قد باباهاشون

اوا خاک بر سراشون

یکم ریش میزارن نوک چونهاشون ............ پرفسور میشن جون ننه هاشون

اوا خاک برسراشون
دیدگاه  •   •   •  1394/11/1 - 11:53
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ