یافتن پست: #تلخ

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



موس شکلات تلخ و بستنی
دیدگاه  •   •   •  1394/11/7 - 11:06
مرتضی
مرتضی




دل است دیگر
خســـته میشود، بــــی حوصله میشود
از روزگار، از آدمــــــها، از خودش، از این قابها،از اثبات،
از توضیح...
از کلماتی که رابطه ها را به تلخی میکشد
از این همه مهـــربانی کردن و نا مهربانی دیدن
سلام تصـــنعی شنیدن
از سنگ صبـــور بودن و آخر هم مُهر سنگ بودن خوردن
از زهــــــر حرف هایی
که تا آخـــــــر عمر آدم را می آزارد.
کــم آورده‌ام
خسته‌ام
از این همه خواستن ها و نشدن ها
از این که دیگر توان قـــــــــوی ماندن نیست
آرامش میخواهم...
قــرار می خواهم..
در یک کلام
مرگ میخواهم...
1 دیدگاه  •   •   •  1394/11/5 - 18:06
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
میروم ازرفتنم شادباش
ازعذاب دیدنم آزادباش
گرچه تو تنهاتر ازمن میروی
آرزودارم ولی عاشق شوی
آرزو دارم بفهمی درد را
تلخی برخوردهای سرد را
دیدگاه  •   •   •  1394/11/1 - 21:07
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

این آخرین قدم برای دیدنت
این آخرین پُله واسه رسیدنت
این آخرین نفس کشیدن از برای تو
این آخرین تورو ندیدنم برای تو
برای آخرین نفس بخون ترانه ای
که باید از تو بگذرم به هر بهانه ای
که میشه از تو رَد شد و نظر به جاده کرد
که میشه این غمارو از دلم پیاده کرد
بخون دوباره خوندنت برام مقدسه
بیا دوباره دیدنت برای من بسه
بدون که باید از تو رد شد و دلو ندید
باید بُرید و پَر زد و به آسمون رسید
صدا بزن منو
که باره آخره
بذار ببینمت
قراره آخره
برای بار آخرم شده
فقط بخند
بخند و چشمای قشنگتو
ببند، ببند


بیا به جُرم عاشقی بکش منو نرو
نگاه کن این تن ِ نحیف و زار و خسته رو
تورو به جون ِ خاطرات ِ خوبمون بمون
تورو به جون ِ خاطرات ِ تلخمون نرو
بیا و راحتم کن از نگاه آدما
نذار بگیره دامنم رو آه ِ آدما
بگو چرا باید بسوزه لحظه های من
بخاطر نگاه ِ اشتباه آدما
برای آخرین نفس بخون ترانه ای
که باید از تو بگذرم به هر بهانه ای
که میشه از تو رَد شد و نظر به جاده کرد
که میشه این غمارو از دلم پیاده کرد


این آخرین قدم

دیدگاه  •   •   •  1394/07/14 - 19:40
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

شنیدم که سر و سامون گرفتی


که یه دخترو پیدا کردی و حالا دیگه ازدواج کردی


شنیدم که رویاهات به واقعیت تبدیل شدن


فکر کنم اون کارهایی رو تونست برات انجام بده که من نتونستم


.


Old friend, why are you so shy?
 ain’t like you to hold back or hide from the light.i


.


دوست قدیمی، چرا انقدر خجالتی شدی؟


اصلا بهت نمیاد که از حقیقت کناره گیری کنی یا ازش قایم بشی


.
I hate to turn up out of the blue uninvited.
But I couldn’t stay away, I couldn’t fight it.
I had hoped you’d see my face and that you’d be reminded,
That for me, it isn’t over.i


.


من متنفرم از این که ناگهان با مسائلی مواجه بشم که کسی وجود من رو در اون نخواد


ولی نمی تونستم از این موضوع دور بمونم و نمی تونستم کاریش کنم


امیدوار بودم چهره ام رو ببینی  و یادت بیفته  


که برای من همه چی تموم نشده


.
Nevermind, I’ll find someone like you.
I wish nothing but the best, for you too.
Don’t forget me, I beg, I remember you said:-</strong>
“Sometimes it lasts in love but sometimes it hurts instead”
Sometimes it lasts in love but sometimes it hurts instead,
 yeah.i


.


مهم نیست، من کسی مثل تو رو پیدا خواهم کرد


هیچ آرزویی نیز برای تو به جز بهترین ها را ندارم


التماس می کنم که فراموشم نکن، یادم میاد که گفتی:


” گاهی باقی موندن این خاطرات، یاد آور عشقه ولی گاهی فقط باعث ناراحتی و عذاب می شه “


درسته گاهی باقی موندن این خاطرات، یاد آور عشقه ولی گاهی فقط باعث ناراحتی و عذاب می شه


.
You know, how the time flies.
Only yesterday, was the time of our lives.
We were born and raised
 in a summer haze
Bound by the surprise of our glory days.i


.


می دونی که چطور زمان پرواز می کنه و می گذره


همین دیروز زمان زندگیمون بود


ما در مه ای از خاطرات خوشایند به دنیا اومدیم و بزرگ شدیم


محدود به شگفتی های روزهای خوشیمون بودیم


.
I hate to turn up out of the blue uninvited.
But I couldn’t stay away, I couldn’t fight it.
I had hoped you’d see my face and that you’d be reminded,
That for me, it isn’t over.i


.


من متنفرم از این که ناگهان با مسائلی مواجه بشم که کسی وجود من رو در اون نخواد


ولی نمی تونستم از این موضوع دور بمونم و نمی تونستم کاریش کنم


امیدوار بودم چهره ام رو ببینی  و یادت بیفته  


که برای من همه چی تموم نشده


.


Nevermind, I’ll find someone like you.
I wish nothing but the best for you too.
Don’t forget me, I beg, I remember you said:-</strong>
“Sometimes it lasts in love but sometimes it hurts instead”, yay.i


.


مهم نیست ، من کسی مثل تو را پیدا خواهم کرد


هیچ آرزویی نیز برای تو به جز بهترین ها را ندارم


التماس می کنم که فراموشم نکن، یادم میاد که گفتی:


” گاهی باقی موندن این خاطرات، یاد آور عشقه ولی گاهی فقط باعث ناراحتی و عذاب می شه ” درسته


.
Nothing compares, no worries or cares.
Regret’s and mistakes
 they’re memories made.
Who would have known how bittersweet this would taste?i


.


هیچی رو نمی شه باهاش مقایسه کرد، هیچ نگرانی یا دلواپسی ای رو


پشیمانی ها و اشتباهات ،خاطراتی هستند که به وجود اومدن


کی می دونست که این می تونه همچین طعم تلخ و شیرینی  داشته باشه؟


.
Nevermind, I’ll find someone like you.
I wish nothing but the best for you.
Don’t forget me, I beg, I remembered you said:-</strong>
“Sometimes it lasts in love but sometimes it hurts instead”i


.


مهم نیست ، من کسی مثل تو را پیدا خواهم کرد


هیچ آرزویی برای تو به جز بهترین ها را ندارم


التماس می کنم  که فراموشم نکن، یادم میاد که گفتی:


” گاهی باقی موندن این خاطرات، یاد آور عشقه ولی گاهی فقط باعث ناراحتی و عذاب می شه “


.
Nevermind, I’ll find someone like you.
I wish nothing but the best for you too.
Don’t forget me, I beg, I remembered you said:-</strong>
“Sometimes it lasts in love but sometimes it hurts instead”
Sometimes it lasts in love but sometimes it hurts instead, yay yeh


.


مهم نیست ، من کسی مثل تو را پیدا خواهم کرد


هیچ آرزویی نیز برای تو به جز بهترین ها را ندارم


التماس می کنم که فراموشم نکن، یادم میاد که گفتی:


” گاهی باقی موندن این خاطرات، یاد آور عشقه ولی گاهی فقط باعث ناراحتی و عذاب می شه “


آره گاهی باقی موندن این خاطرات، یاد آور عشقه ولی گاهی فقط باعث ناراحتی و عذاب می شه

دیدگاه  •   •   •  1394/07/5 - 17:17
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
همیشه مقداری دلگرمی داخل جیبت باید باشد
که اگر ناگهان در خیابان
یا در گوشه یک کافه
یا حتی در خواب
سرمای نا امیدی به سراغت آمد
یا بغضی دهانت را تلخ کرد
دلگرمیت را از جیب در بیاوری
گوشه دهانت بگذاری تا ارام ارام شیرینیش در وجودت بپیچد
یا مثل ژاکتی گرم دور خودت بپیچی و منتظر تابش خورشید بمانی
دلگرمی همیشه باید باشد
و...
وای به تمام لحظه هایی
که هرچه جیب ها و کیفت رابگردی
دلگرمی پیدا نکنی
دیدگاه  •   •   •  1394/05/8 - 12:26
محمد
محمد

امشب یک جمله ی تلخ مهمان من باش !

بگذار یادم نرود


که مرا در شبی رو به انتهای زمستان


به هیچ خدایی نسپردی و رفتی !
دیدگاه  •   •   •  1394/04/18 - 09:55
+4
محمد
محمد

چنان ﭼﻮﺑﯽ ﺩﺭ ﺁﺳﺘﯿﻨﻢ ﮐﺮﺩ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ


که ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺳﮑﻮﺕ ﺗﻠﺦ ﻣﺘﺮﺳﮏ ﺭﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ …
دیدگاه  •   •   •  1394/04/18 - 09:54
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
لازم نیست فقط مخصوص قشر خاصی باشه
جذابیتش برای سن و سالی باشه
برا جلب توجه دست رو جای حساسی باشه
کار من نیست من بیشترم
با سلیقه ی هرکس اختلافی داشته باشه
با عقیده های شخصی بخواد شاخ به شاخ شه
پُره فحش و حرفایی ناسزایی باشه
کار من نیست من بیشترم
یچیزی اختراع شه که نه سیاسی و نه احساسی و نه اجتماعی باشه
بدون اینکه اسم هیچ غذایی باشه
باعث شه یه جایی یه اشتهایی وا شه
یه دوایی باشه خوابیده بیدار شه پاشه
هرکسی برا خودش کس خاصی باشه
یه قهرمانی باشه
که تنها هدفش تو زندگی اینه که رکوردش خودش جا به جا شه
با این رشته کلید شاید یه درایی وا شه
هزارتا قصه بی اینکه داستانی باشه
یه طرز فکر پُر و بی اعتراضی باشه
جا خبرنگاری چیز خبرسازی باشه
چرا توشب از تاریکی قصه هایی باشه
خوبه تو این قصه یه چراغی باشه
تو زیرزمینش پله هایی واشه
واقعیت تلخه تو قصه عشق و حالی باشه
بدون ایهام و قافیه ی خاصی باشه
همچین چیزی باید خیلی لوس و عادی باشه
شایدم یه درصد یه کار استثنایی شد
میگفتن نمیشه ، نمی شد
دیدگاه  •   •   •  1394/03/10 - 21:39
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺗﻨﺎﻗﺾ ﺗﻠﺨﻲ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ !
ﺩﻟﻢ ﺧﻴﻠﻲ ﺷﻮﺭ ﻣﻴﺰﻧﺪ ! ﺍﻣﺎ ﺩﺳﺘﺎﻧﻢ ﺍﺻﻸ ﻧﻤﻚ
ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ
دیدگاه  •   •   •  1394/03/6 - 14:54
+1
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ