پاتوق دانشجویان ایران - جستجو در پست ها

بعضي آدم ها را .... نمي شود داشت ....

فقط مي شود .... يك جور خاصي .... دوستشان داشت !

بعضي آدم ها اصلا براي اين نيستند كه براي تو باشند...
يا تو براي آن ها !...

اصلا به آخرش فكر نمي كني ..

آنها براي اينند كه دوستشان بداري ...

آن هم نه دوست داشتن معمولي نه حتي عشق !

يك جور خاصي دوست داشتن كه اصلا هم كم نيست ...!

اين آدم ها حتي وقتي كه ديگر نيستند هم

در كنج دلت تا ابد يك جور خاص ... دوست داشته خواهند شد ...!

دیدگاه •

•

• 1392/04/12 - 19:29

+6

saman

در CARLO

باز عشقم زدشبیخون ای عجب

گوچه می خواهی زمن این نصف شب

عشق ای آتش زن دنیاودین

ما دگرهستیم خاکسترنشین

عشق ای پرورده دامان من

بیش ازاین برآتشم دامن مزن

عشق ای بیچاره سازه چاره سوز

قصدجان ناتوان داری هنوز؟

عشق ای بیداد را بنیاد نه

عشق ای بنیادرابرباده ده

عشق ای همسایه آوارگی

عشق ای سرمایه بیچارگی

عشق ای زندان تاریک بلا

عشق ای زنجیر پای مبتلا

عشق ای دریای طوفان زای غم

عشق ای وحشت فزا قعرعدم

راحت ازبارغم دل کن مرا

یا بکش یکباره یاول کن مرا...

عاشق آری سعی بی حاصل کند

عشق سعی آدمی باطل کند

دیدگاه •

•

• 1392/04/12 - 17:42

+4

♥ نگار ♥

در عــکســـ ـخونه

یکی اینو بکشهههههههههههه
واااااااااای جیییییییییغ هوااااااااااار

8 دیدگاه •

•

• 1392/04/12 - 17:12

+6

آخرین 5 دیدگاه · نمایش همه »

Mohammad Mahdi

اه نگار تو همش باید حال آدمو بهم بزنی؟ {-4-}
اون از اوندفت که عکس دل و روده یارورو گذاشتی اینم از الان که دارم بالا میارم {-4-}

1392/04/12 - 17:15

sasan pool

من یک درس داشتم توی زیز زمین پایین نماز خونه برگزار میشد اسمش بود آز مصالح ساختمانی اونجا سوسک داشت خفن تازه سوسکاش هم جالب بودن پاهاشون بلند بود مدل شاسی بلند بودن دیگه هرکی بود ترسش ریخت و از سوسک دیگه نترسید.

1392/04/12 - 17:16

♥ نگار ♥

حذفش میکنم خب {-60-}

1392/04/12 - 17:16

sasan pool

نه بابا حذف هم می کردی باز هم بلاخره که باید ور میداشتی باز هم توی همون زیزمین داعون بود جاش که عوض نمی کنن که.

1392/04/12 - 17:17

از بعضی از ادمای دور من که چندش اورتر نیست تازه خیلی هم تمیز به نظر میاد {-37-}

1392/04/25 - 01:27

♥ نگار ♥

در اعترافای باحال

تو دستشویی پارک بودم که دیدم یکی داره در میزنه..... بعد از 10 ثانیه گفت : سلام چطوری؟

منم خجالت زده گفتم: خوبم مرسی!
گفت: چیکار میکنی؟
گفتم:آدم اینجا چیکار میکنه؟!؟

دوباره گفت :میتونم الان بیام اونجا؟
... ... ... عصبانی شدم گفتم:نه مگه من ازوناشم
یهو دیدم داره میگه:"من بعدا بهت زنگ میزنم. الان یه دیونه ای تو دسشویی داره جواب سوالای منو میده
من :l
مخاطب یارو

پشمک فروش پارک

دوباره خودم

آفتابه هم که بنده خدا غش کرد

2 دیدگاه •

•

• 1392/04/12 - 16:37

+5

Ashkan ZEON

از اولشم هیچکس نبوده پشتم/نه رفیقام نه حتی خانوادم
همشون توی فکر ماشین و سواستفاده یا اینکه دنبال مایه پاین
فقط بلدن چاله بندازن درست همینجا زیر پای آدم/حتی خداام میگه درخت با تو بعدش فقط یه نمه سایه با من
همه میگن چرا سیگار میکشم/چون پر شده همش از بیزاری چشم
چون حتی از خودم یه رو خوشم ندیدم/1 مشت مار هفت خط فقط دورم خزیدن
که دوس دارن بپیچن دوره تنت/بشی خفه/شده شبت/سیاهتر از مشکی/بیزار از هر عشقی/آخرشم میمونه از تو بیمار فقط جسمی که شده سلامتیش قسطی...
Ashkan Zeon

دیدگاه •

•

• 1392/04/12 - 14:26

+4

Ashkan ZEON

کاش مثل کارتونا گوشه چشم آدم‌های دیوُث برق میزد.....!

دیدگاه •

•

• 1392/04/12 - 13:36

+3

yagmur

در رنگ عشق

من زخم های بی نظیری به تن دارم اما تو بهترینشان بودی عمیق ترینشان عزیزترینشان! بعد از تو آدم ها تنها خراش های کوچکی بودند بر پوستم که هیچ کدامشان به پای تو نرسیدند به قلبم نرسیدند .