وقتی بهت گفتم : دلتنگ تو هستم ، به شانه ام زدی تا دلتنگیم را تکانده باشی ! به چه دلخوش کرده ای ؟ تکاندن برف از شانه آدم برفی ؟

یکی از دوستای دوره دانشجویی که خدای جوک بود یعنی جوکهای بی مزه رو هم جوری تعریف میکرد که آدم روده بر می شد خلاصه بعد 5 سال دیدمش پرسیدم ازدواج کردی گفت آره 1 ساله که بدبخت شدم پرسیدم چرا زنت اهل زندگی نیست؟ گفت چرا دختر خوبیه فقط خودش رشتیه مامانش لره باباشم اصالتش [!] گفتم خوب این کجاش بده؟ گفت که دیگه نمی تونم جوک بگم دارم خفه میشم

میگم دخترا آدم فروشن نگید نه!

کنارش یه آسانسور هم میذاشتید بد نبود ها...

به سلامت خودم كه هيچكسي رو آدم حساب نميكنم

مرد آمد و دردی به دل عالم شد ، از روز ازل قسمت زن ها غم شد در دفتر خاطرات حوا خواندم جانم به لبم رسید تا آدم ، آدم شد.

بالاخره پنج راه آدم شدن کشف شد .. .... ... ... کنجکاو نشو . تو یکی ادم بشو نیستی

خدایا دیگر میترسم از آدمهایی که عاشق نمیشوند اما خوب بلدند عاشق کردن را

ینی ســــگ آدمو بگیره ولی جــو آدمو نگیره !!

حکایت ما آدم ها ........ حکایت کفشاییه که ....... اگه جفت نباشند ...... هر کدومشون ........هر چقدر شیک باشند ........ هر چقدر هم نو باشند تا همیشه ...... لنگه به لنگه اند ...................... کاش ....... خدا وقتی ادم ها رو می آفرید ........ جفت هر کس رو باهاش می افرید ........ تا این همه آدمای لنگه به لنگه زیر این سقف ها ....... به اجبار خودشون رو جفت نشون نمی دادند ......