یافتن پست: #آدم

gha3m
gha3m
عجیب است دریا .. همین که غرقش می شوی ... پس می زند تو را !! ... درست مثل بعضی از آدم ها . . . !
دیدگاه  •   •   •  1390/11/1 - 15:19
yasaman
yasaman
مهربانی را اگر قسمت کنیم، من یقین دارم به ما هم میرسد آدمی گر ایستد بر بام عشق دستهایش تا خدا هم میرسد
1 دیدگاه  •   •   •  1390/11/1 - 11:39
+3
gamer
gamer
به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روان‌پزشک پرسیدم شما چطور می‌فهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟ روان‌پزشک گفت: ما وان حمام را پر از آب می‌کنیم و یک قاشق چایخورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار می‌گذاریم و از او می‌خواهیم که وان را خالى کند. من گفتم: آهان! فهمیدم. آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگ‌تر است. روان‌پزشک گفت: نه! آدم عادى درپوش زیر آب وان را بر می‌دارد. شما می‌خواهید تخت‌تان کنار پنجره باشد؟
دیدگاه  •   •   •  1390/11/1 - 01:57
+3
ebrahim
ebrahim
دوستم می گفت دیشب رفتم استخر,بعداز شنا اومدم لباسامو بپوشم دیدم رو موبایلم ۴ تا میس کاله ۶ تا اس ام اس از دوس دخترم:

اس ام اس ۱:عزیزم چرا زنگ میزنم جواب نمیدی؟

اس ام اس ۲:انگار سرت شلوغه جواب اس ام اس هم نمیدی.
... ... ...
اس ام اس ۳:همین الان زنگ میزنی وگرنه من می دونم وتو

اس ام اس۴:کثافت آشغال معلوم هست کدوم گوری هستی؟

اس ام اس ۵:تقصیر منه که آدم حسابت کردم کچل ایکبیری با اون مامان چاقت.گمشو برو پیش همون دختر عموی …

اس ام اس۶:راستی اینم میگم که بسوزی منو دوستت حمید دو ماهه رابطه داریم.بای!!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/1 - 01:40
+6
mitra
mitra
سه نفر به جزيره آدم‌خوارها رفتند. آدمخوارها آنها را گرفتند و در ديگ آب جوش انداختند. كمي بعد در اولين ديگ را برداشتند ديدند اولي از ترس مرده. در ديگ دومي را برداشتند ديدند از ترس بيهوش شده. در ديگ سوم را برداشتند، تركه كه توي ديگ بود، در حالي كه بدنش را مالش مي‌داد گفت: ببخشيد روشور داريد؟
دیدگاه  •   •   •  1390/11/1 - 01:35
+8
ebrahim
ebrahim
inam texe ahange be khatere man az yas,too didgah
2 دیدگاه  •   •   •  1390/11/1 - 00:46
+4
mina_z
mina_z
تركه داشته از تو جزيره آدم‌خورا رد ميشده،‌ يهو ميبينه آدم خورا محاصرش كردن. بيچاره جفت مي‌كنه با حال زار ميگه: اي خدا بدبخت شدم!‌ يهو يك صدايي از آسمون مياد: نترس بندة من، بدبخت نشدي! اون سنگ رو از جلوي پات بردار بكوب به سر رئيس قبيله. تركه خوشحال ميشه،‌ سنگ رو ميكوبه تو كلة ‌رئيس قبيله. رئيسِ قبيله جابه‌جا ميميره، باقي افراد قبيله شاكي ميشن، نيزه به دست، شروع مي‌كنن دويدن طرف تركه! يهو يك صدايي از آسمون مياد: خوب بندة من، حالا ديگه بدبخت شدي!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/30 - 23:52
+5
مهسا
مهسا
خدایا ... کودکان گل فروش را می بینی ؟؟؟ مردان خانه به دوش ... دختران تن فروش ... مادران سیاه پوش ... واعظان دین فروش ... محراب های فرش پوش ... انسان های آدم فروش ... همه را می بینی ؟؟؟ میخواهم یک تکه آسمان کلنگی بخرم دیگر زمینت بوی زندگی نمی دهد !!!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/30 - 21:43
+6
مهسا
مهسا
خاطرات آدم مثل یه تیغ کند میمونه که رو رگت میکشی! نمیبره اما تا میتونه زخمیت میکنه
دیدگاه  •   •   •  1390/10/30 - 21:15
+4
mohsen
mohsen
خر ها هیچ وقت آدم نمی شن اما آدم ها بعضی مواقع خر می شن.
دیدگاه  •   •   •  1390/10/30 - 20:15
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ