یافتن پست: #آغوش

saman
saman
در CARLO
همین که هستی


همین که لابلای کلماتم


نَفَس میکشی


راه میروی


در آغوشم میگیری


همین که پناه ِ واژه هایم شده ای


همین که سایه ات هست


همین که کلماتم از بی "تو"یی


یتیم نشده اند


کافیست‌ برای یک عمر آرامش ؛

باش


حتی همین قدر دور


حتی همین قدر دست نیافتنی
دیدگاه  •   •   •  1392/04/16 - 14:04
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
کورد یعنی....

کرد یعنی یک اصالت


ناب ... ناب

کرد یعنی یک سوال بی جواب

کرد یعنی منصور بر دار باش

مرگ را در آغوش و بیدار باش

کرد یعنی گریه های تا خدا

کرد یعنی سوزش بی انتها

کرد یعنی صد شهید و یک مزار

کرد یعنی برکه های بی قرار

کرد یعنی مویه های انتظار

کرد یعنی سالهای بی بهار

کرد نام یک قوم از پدر

کرد یعنی عاشقی کردن تا جنون

کرد یعنی نه مذهب نه مرز

بلکه خون

کرد یعنی عاشقی کردن تا جنون



ناهید محمدی

شاعر کورد از شهرستان ایوان استان ایلام
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 18:31
+3
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
چه بی پــَـــــــــرواااا دلـــــــــم
ممــــــــــنوعه ای را
میخــــــواهد..
که شرعی بودنش را
من مـــــــیدانم.....
...
و
#تــــــــــو...
آخرین ویرایش توسط mamad-rize در [1392/04/14 - 17:59]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 17:56
+4
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO

گاهی بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی...
گاهی هایی داری که فقط باید فریادشان بزنی اما سکوت می کنی ...
گاهی از کرده و ناکرده ات...

گاهی دلت نمی خواهد دیروز را به یاد بیاوری ای برای فردا نداری و حال هم که...
گاهی فقط دلت میخواهد زانو هایت را تنگ در بگیری و گوشه ای گوشه ترین گوشه ای...!
که می شناسی بنشینی و"فقط" نگاه کنی...
گاهی چقدر دلت برای یک خیال راحت تنگ می شود...

گاهی ...شاید از خودت...شاید...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 17:50
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خدایا یک دقیقه سکوت میکنم
به احترام پیرمردی که در آغوش همسرش
در حسرت نداشتن توان خرید دارویی فوت کرد
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 17:13
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در آغوشم بگیر

بگذار گرمی دستت را حس کنم

و مرا ببوس تا با هر بوسه ات به آسمان پرواز کنم

نگاهم کن و التماسم را در چشمانم بخوان

قلبم به پایت افتاده است

لرزش دستانم و سستی قدمهایم را نظاره کن

تنها تو را می خواهم

بگذار در نگاهت غرق شوم

و بگذار در آغوشت بخواب روم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 13:35
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
به سلامتیه نسل من که خسته شد از بس دزدکی بوسید...
دزدکی حرف زد...
دزدکی در آغوش گرفت...
دزدکی عشق بازی کرد...
دزدکی دوست داشت...
خسته شد....
خسته ...
این روزها شیرین میزنم ؛ بی آنکه پای فرهادی در میان باشد
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 12:03
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
عشق یعنی خاطرات بی غبار
دفتری از شعر و از عطر بهار
عشق یعنی یک تمنا , یک نیاز
زمزمه از عاشقی با سوز و ساز
عشق یعنی چشم خیس مست او
زیر باران دست تو در دست او
عشق یعنی ماه تب از یک نگاه
غرق در گلبوسه تا وقت پگاه
عشق یعنی عطر خجلت ....شور عشق
گرمی دست تو در آغوش عشق
عشق یعنی "بی تو هرگز ...پس بمان "
تا سحر از عاشقی با او بخوان
عشق یعنی هر چه داری نیم کن
از برایش قلب خود تقدیم کن
دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 23:52
+2
*elnaz* *
*elnaz* *
را ــ ـ دارم ...! چرا که در ـی .. #چهره ها مشخــــــ ـص نیست !! و هر ـه .. این امیـــــ ـد .. در درونــــــ ــم مـــــــی زنـد ... که ای .. ولــی من ندیده ام!
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 00:00
+4
saeed
saeed
در CARLO
[Alone5]



هـــزار بار این پهلو اون پهـــــــــــــــــــــلو میــــــــشم

فایــــــــده ای نداره این تخـــــــــــت خواب

آغـــــــوش گرم تــــــــــورو کم داره

رفتنت دلمو میلرزونه و عاشــــــــــــق ترم میــــــــــکنه

وقتــــــــــی که هرجوری شده دلت میـــــــــــــــــخواد

منو بــــــــه یه هم آغوشی عاشــــــــــــقانه دعوت کنـــــــی

وای چـــه لذتی داره آغــــــــوش گــــــــــــــرمت

مرد من امشــــــــــــب کی رو به آغـــــــوش گرفتی؟
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 18:45
+8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ