mohamadjavad
بهش پیام دادم کجایی؟گفت سخت سرماخوردم توخونه افتادمبهش گفتم مواظب باش اونی ک پیشت نشسته سرمانخوره!!!
♥ نگار ♥
دو تا دختره داشتن با خاطرات لاغریشون واسه هم افه میومدن..
.
.اولی می گه من اونقدر لاغر بودم که وقتی می رفتم حموم مامانم با یه چیزی روی چاه رو می پوشوند تا من توی چاه نیفتم.... !!!
.
دومی می گه این که چیزی نیست، من یه بار یه آلبالو رو باهسته قورت دادم، همه ی فامیلامون میگفتن چند ماهه حامله ای؟
♥ نگار ♥
یادمه بچه كه بودیم هر موقع كه قهر میكردم مامان بزرگم صداشو بلند میكرد میگفت: هر كی قهر كنه شوهر میخواد...!!!!!!!
منم میزدم زیر گریه میگفتم اصلنم اینجوری نیس!!!! مامااااااان( **)
دیروز سر سفره گودزیلامون 11 سالشه به خاطر ته دیگ سیب زمینی قهر كرد
مامانم صداشو بلند كرد گفت هركی قهر كنه شوهر میخواد.!!!!
اونم جیغ زد و گفت:
آره شوهر میخوام زودتر برم از دست شما راحت بشم مشكلی داری؟؟؟