♥ نگار ♥
ﺩﻭﺗﺎ ﺩﺳﺘﺎﺷﻮ ﻣﺸﺖ ﮐﺮﺩ ﺟﻠﻮﻡ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ"" ﮔﻔﺖ :""
ﺍﮔﻪ ﺑﮕﯽ گل ﮐﺪﻭﻣﻪ ﻣﯿﻤﻮﻧﻢ ...
ﭼﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺳﺨﺘﯽ ﺑﻮﺩ ...
ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻧﺶ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩﻣﻮ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ
ﺑﻮﺩ ...
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﺍﺩﻧﺶ ﻣﺤﮑﻢ ﺯﺩﻡ ﭘﺸﺖ ﺩﺳﺖ ﭼﭙﺶ
ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﮔﻠﻪ ...
ﺩﺳﺘﺸﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ...
گل بود،،،،،
ﺍﺷﮑﺎﻡ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪ ﺭﻭﯼ ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎﻡ ...
ﺣﻮﺍﺳﺶ ﻧﺒﻮﺩ،ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﺍﺷﮑﺎﻣﻮ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩ ...
ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ تو ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﻫﻢ گل بود!
آنکه تو را میخواهد!
به هر بهانه ای میماند!
♥ نگار ♥
خانمه داشت گوشی شوهرشو چک میکرد
اس ام اس اومده از جعفر راننده خاور...
.
.
.
.
.
.عزیزم داری میای برام لواشک بخر ,یادت نره ها...
tala
چشمت که به گنبد طلاییش می افته ،
ناخود آگاه ...
بغض تویِ گلو ...چشمای پرِ اشک ...
پشیمون از همه ی بدی هات ...
با یه روی سیاه ،
دستتو میزاری روی سینه ات و سرتو خم میکنی
و ....
السلامُ علیک یا عَلی بنِ موسیَ الرضا...
تموم غصه های دنیا فراموشت میشه ...
صحن و سراش ..
کبوتراش ...
پنجره فولادش ...
گریـــه ....
گریــــه ...
گریــــه ...
خدایا این حس و حالو تو دنیا با هیچی
عوض نمیکنم ...
کاش آقا بطلبه ...خیلی هواشو کردم ...
خوشبحال مشهدیا ، توی همین دنیا ساکن بهشت شدن ...
۰•● التمــــاس دعـــــا ●•۰
•
•
•
1394/11/8 - 13:26
توسط Mobile
+5
♥ نگار ♥
در مردها حسی هست که اسمشو میذارن "ﻏﯿﺮﺕ" ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﺣﺲ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ ﻣﯿﮕﻦ"ﺣﺴﺎﺩﺕ"ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻫﺮﺩﻭﺷﻮﻥ ﻣﯿﮕﻢ "ﻋﺸﻖ" ﺗﺎ ﻋﺎﺷﻖ ﻧﺒﺎﺷﯽ :ﻧﻪ ﻏﯿﺮﺗﯽ ﻣﯿﺸﯽ ﻧﻪﺣﺴﻮﺩ!
عشق ینے بگی داره گــریم میگیره بگه غلــط کردی مگه دستــه خودته؟!
عشق ینے اشکــاتوببینه زبونــش بندبیاد...
عشق ینے الکــ ــی بگی قهــرم جـدی بغض کنه...
عشق ینے باهاش دعــواکنی آخرش بگه دوســـتت دارم...
عشق ینے اون "م" مالـکیت آخره اســـمت...
عشق ینے بعداز چند ماه ن توبتـونی فراموشـش کنی ن اون...
عشق ینے بعداز یه عالــمه دعـوا بگه...بیام بغلــت؟!
عشق ینے وقتی پیشـه توام آرومــم...
عشق ینے بهترین ساعــتای عمــرم وقتیه ک پیــشتم...
عشق ینے دستــشو بگیری دلــ ـــت بلرزه...
عشق ینے توچشــماش نگاه کنی مطمـئن بشی دوسـت داره...
عشق ینے بگه هـــمه ی دنیاهم جمع بشن نمیتونن جدامــون کنن..
عشق ینے ی ســاعت نگذشتـه ازاون موقع ک دیدیـش ولـــی دلت براش تـنگ بشه...
♥ نگار ♥
مرا که با تو شادم پریشان مکن
بیا و سیل اشکم به دامان مکن
بیا بیا به خاطر عشقم
دل مرا یک دم
ز غم رها کن......
♥ نگار ♥
خانمه داشت گوشی شوهرشو چک میکرد
اس ام اس اومده از جعفر راننده خاور...
.
.
.
.
.
.عزیزم داری میای برام لواشک بخر ,یادت نره ها...
♥ نگار ♥
اوقدر کی من سنه آغلیرام. نه باجین نه قارداشین آغلیب
قوریان آغاشلارآ آغلاسام اونی اشکیم لن بذر اییلرم نجه من سنه نظر اییلرم
ترجمه:آنقدر که من برایت گریه میکنم نه خواهر و نه برادرت گریه کرده است...
اگر به پای درختان خشک گریه کنم انها را با اشکم می رویانم...ببین که من به تو چگونه توجه میکنم...
♥ نگار ♥
غنچه لر گوله دوندو
گوز یاشیم سئله دوندو
دوستلاردان آیری توشدوم
ساحاتیم ایله دوندو
ترجمه:غنچه ها گل شدن
اشک چشمام سیل شدن
از دوستان جدا افتادم
ساعتهام سال شدن