یافتن پست: #اشک

♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

خوشبختی رنگین کمان لبخند توست !

که با هر ترنم باران شکل می گیرد


“فقط خوشحال باش”

من اشک آسمان را در می آورم


دیدگاه  •   •   •  1392/05/17 - 02:42
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
وقتــــی که دنیــــا دود شــــد شایــــد فراموشــــت کنــــــــم

کاشــــانه ام نابـــــود شد شایــــد فراموشــــت کنــــــــم

آســــان ز دستــــم داده ای باشــــد به این هــــم راضیــــم

وقتــــی که اشکــــم رود شــــد شایــــد فراموشــــت کنــــــــم

هرگــــز ز دستــــت ایــــن چنیــــن سیلــــی به احساســــم نخــــــــورد

باشــــد بــــزن بدتــــر بــــزن

امــــا به دســـــــــتانت قســــــــم

وقتــــی که تــــارم پود شــــد شایــــد فراموشــــت کنــــــــم
دیدگاه  •   •   •  1392/05/16 - 18:20
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO
من آذر ماهی
یاد گرفته ام
وقتی بغض می کنم ,
وقتی اشک می ریزم ,
منتظر هیچ دستــــــــــــــی نباشم !!!
.
وقتی از درد زخم هایم به خودم می پیچم ,
مرهمی باشم بر جراحتــــــــــم !
.
من یاد گرفته ام
که اگر زمین می خورم ,
خودم برخیــــــــــزم !
.
من یاد گرفته ام راهی را بسازم به صداقت !
.
من یاد گرفته ام
که همه رهگذرنــــــــد ,
همـــــــــــه !!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/16 - 14:53
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یعنی اون همه اشکی پای اهنگای داریوش ریختم پای دعای کمیل ریخته بودم الان یه برج شونصد طبقه واسه خودم تو بهشت داشتم :
دیدگاه  •   •   •  1392/05/15 - 17:54
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
زلف و رخسار تو ره بر دل بیتاب زنند

رهزنان قافله را در شب مهتاب زنند

شکوه ای نیست ز توفان حوادث ما را

دل به دریازدگان خنده به سیلاب زنند

جرعه نوشان تو ای شاهد علوی چون صبح

باده از ساغر خورشید جهانتاب زنند

خاکساران تو را خانه بود بر سر اشک

خس و خاشاک سراپرده به گرداب زنند

گفتم:از بهر چه پویی ره میخانه رهی

گفت:آنجاست که بر آتش غم آب زنند
دیدگاه  •   •   •  1392/05/15 - 17:19
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

بی اعتماد زیستناین سان به آفتاببی اعتماد زیستناین سان به خاک و آببی اعتماد زیستناین سان به هر چه هستاز آن همه شقایق بالند در سحرتا این همه درخت گل کاغذینکه رنگبر گونه شان دویده وبگرفته جای شرمبی اعتماد زیستناین سان به چشم و دستدر کوچه ای که پاکی یاران راه راتنهادر لحظه ی گلوله ی سربیدر اوج خشمتصدیقمی توان کردآن همبا قطره های اشکی در گوشه های چشم

دیدگاه  •   •   •  1392/05/15 - 10:25
+4
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


به یک فرشته گفتم:برو و معشوقم که عاشقش هستم را ببوس!! فرشته رفت و وقتی برگشت دیدم چشماش اشکیه و گریه کرده!! به فرشته گفتم: معشوق مرا بوسیدی؟! فرشته گفت: نه نشد !! به فرشته گفتم:چرا؟ فرشته مهربون گفت:دو فرشته هیچ وقت همدیگرو را نمی بوسن


دیدگاه  •   •   •  1392/05/15 - 01:48
+4
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


من بالاخره یه وسیله نایلون جدا کن از لواشک اختراع میکنم تو جشنواره خوارزمی ارایه میدم! ; ; )


دیدگاه  •   •   •  1392/05/15 - 01:39
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
سخنی با پروا نه ام :

چه زیباست بخاطر تو زیستنو برای تو ماندن و به پای تو مردن و به عشق تو سوختنو چه تلخ وغم انگیز است دور از تو بودنبرای تو گریستن و به عشق و دنیای تو نرسیدنای کاش می دانستی بدون تو مرگ گواراترین زندگی استبدون تو و به دور از دستهای مهربانت زندگی چه تلخ و ناشکیباستای کاش می دانستی مرز خواستن کجاستو ای کاش می دیدی قلبی را که فقط برای تو می تپد
دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 19:10
+4
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
19 دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 16:46
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ