یافتن پست: #افسانه

sasan pool
sasan pool
دلگیرم از تداوم این انتظار تلخ
این خاطرات کهنه ولی ماندگار تلخ

کز کرده ام درون زمستان سینه ام
تنها، کنار پنجره ی بی بهار تلخ

افسانه های شعر و شکوفه تمام شد
خاموش مانده شاعر بی اعتبار تلخ

تا اعتماد وسوسه ها می کشاندم
این تیک تاک وحشی دیوانه وار تلخ

((گاهی دلم برای خودم تنگ می شود))
دیگر ز من چه مانده جز این شوره زار تلخ

لرزان به خشکسالی خود خیره می شوم
با این نگاه تشنه ی دنباله دار تلخ

اما برای گریه مجالی نمانده است
یک لحظه درد مانده به ان انفجار تلخ
دیدگاه  •   •   •  1390/11/23 - 16:05
+4
مهسا
مهسا
افسانه ها را رها كن

دوری و دوستی كدام است؟

فاصله هايند كه عشق را می بلعند

تو اگر نباشی ...

ديگری جايت را پر ميكند!

به همين سادگی!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/21 - 16:06
+4
sasan pool
sasan pool
به یاد برنامه گلپا و هایده.
اسیر بلا را/ندیده ای ای دل
تو مرد خدا را/چه دیده ای دل
رهای رها/زچون و چرا
زداده حق /همیشه رضا
نه می مونده نه مستی/شب ها ماتم گرفته
مثل اینکه که ساقی /برام ماتم گرفته
حالا با نو هایده
هر شب من و دل تا سحر/در گوشه ای با یک دگر افسانه ها
حالا استاد گلپا
رهای رها/زچون و چرا
زداده حق /همیشه رضا
دیدگاه  •   •   •  1390/11/20 - 16:14
+1
امید
امید
تا که پرسیدم ز منطق عشق چیست
در جوابم این چنین گفت و گریست
لیلی و مجنون همه افسانه اند
عشق تفسیری ز زهرا و علی ست
دیدگاه  •   •   •  1390/11/20 - 12:28
+2
امید
امید
چه قدر شعر نوشتیم برای باران/ غافل از آن دل دیوانه که بارانی بود/ کاش سهراب نمی رفت به این زودی ها/ دل پر از صحبت این شاعر کاشانی بود/ کاش دل ها پر افسانه ی نیما می شد/ و به یادش همه شب ماه چراغانی بود/ دل اگر رفت شبی کاش دعایی بکنیم / راز این شعر همین مصرع پایانی بود/ مریم حیدر زاده
دیدگاه  •   •   •  1390/11/18 - 01:24
+5
?
?
زندگي عشق است ُُعشق افسانه نيست آنکه عشق آفريد ديوانه نيست



عشق آن نيست که در کنارش باشي عشق آن است که به يادش باشي
دیدگاه  •   •   •  1390/11/17 - 19:11
+2
سحر
سحر
زن خوب تو دنیا مثلا دایناسوره كه نسلش منقرض شده ، ولی مرد خوب مثل سیمرغ ، كه از اول هم افسانه بوده
دیدگاه  •   •   •  1390/11/11 - 13:33
+5
رضا
رضا
@ronak در دل و جان خانه کردی عاقبت هر دو را دیوانه کردی عاقبت آمدی کآتش در این عالم زنی وانگشتی تا نکردی عاقبت ای ز عشقت عالمی ویران شده قصد این ویرانه کردی عاقبت من تو را مشغول می​کردم دلا یاد آن افسانه کردی عاقبت عشق را بی​خویش بردی در حرم عقل را بیگانه کردی عاقبت یا رسول الله ستون صبر را استن حنانه کردی عاقبت شمع عالم بود لطف چاره گر شمع را پروانه کردی عاقبت یک سرم این سوست یک سر سوی تو دوسرم چون شانه کردی عاقبت دانه​ای بیچاره بودم زیر خاک دانه را دردانه کردی عاقبت دانه را باغ و بستان ساختی خاک را کاشانه کردی عاقبت ای دل مجنون و از مجنون بتر مردی و مردانه کردی عاقبت کاسه سر از تو پر از تو تهی کاسه را پیمانه کردی عاقبت جان جانداران سرکش را به علم عاشق جانانه کردی عاقبت
دیدگاه  •   •   •  1390/11/7 - 13:07
+1
عسل ایرانی
عسل ایرانی
دلم میگیرد از آدمهایی که در پس نگاه سردشان با لبخندی گرم فریبت میدهند دلم میگیرد از خورشیدی که گرم نمیکند و نوری که تاریکی میدهد از کلماتی که چون شیرینی افسانه ها فریبت میدهند دلم میگیرد از سردی چندش آور دستی که دستت را میفشارد و نگاهی که به نگاه توست و هیچ وقت تو ر ا نمی بیند از دوستی که برایت دو بال برای پریدن هدیه می آورد و پرواز را با منفور ترین کلمات معنی میکند گاهی حتی دلم از خودم هم میگیرد ( شریعتی)...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/4 - 21:09
+9
gamer
gamer
از یارو میپرسن اسم کوچیک جومونگ چیه ؟ ! میگه افسانه
دیدگاه  •   •   •  1390/10/28 - 19:53

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ