یافتن پست: #اون

.:SaRa:.
.:SaRa:.
مامانم کارگر آورده خونه رو تمیز کنه …
بعد به من میگه برو اون اتاقتو تمیز کن الان بیاد بخواد اونجارو تمیز کنه ببینه کثیفه زشته !!!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 16:54
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
هی لعنتی …
اون طوریم که تو فکر میکنی نیست ..
شاید عاشقت بودم،روزی …..!
ولی ببین بی تو هم زنده ام....
هم زندگی میکنم …
فقط گاهی در این میان...
یادت …
زهر میکند به کامم زندگی را …
همیــــــــن...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 12:33
+2
.:SaRa:.
.:SaRa:.
خسته و مونده رسیدم خونه میگم سلام مامان غذا چی داریم ؟
مامانم با مهربانی بی سابقه ای میگه سلام عزیزم چند لحظه صبر کن الان نهارو حاضر میکنم …
با کمال تعجب میگم مامی مهربون شدی ؟؟؟!!!
میگه اه تویی ؟ فکر کردم مبیناست (آبجی کوچکم) ! کارد بخوره اون شکمت اول برس بعد نهار نهار کن ، از صبح تا الان پای گاز وایسادم … خلاصه یک قشقرقی به پا کرد که نگو و ننویس …
در مورد افق و سر راهی بودن با من حرف نزنید اعصاب ندارم !
آهنگ هم نمیخوام بدم بیرون اعصاب اون رو هم ندارم !
اصلن کلا اعصاب ندارم !
دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 12:22
+5
.:SaRa:.
.:SaRa:.
یه بار بابام گفت برو چایی بریز ، منم گفتم تو نزدیکتری به آشپزخونه تو برو بریز بیار بخوریم !
پا شد رفت اون سر پذیرایی نشست گفت حالا تو نزدیک تری ، تو برو بریز بیار بخوریم …
دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 12:11
+4
.:SaRa:.
.:SaRa:.
بچه بودم مادرم به من یاد داده بود تو خونه که تنها هستی کسی رو راه نده و خلاصه از این حرفای امنیتی که هر کسی به بچش میگه !
یه روز عمه و عموهام اومدن خونمون ، نزدیک ۱۰-۱۲نفر بودن ، منم که تنها خونه بودم اونارو راه ندادم ؛ هرچی اونا و همسایه ها میگفتن اینا فامیلاتونن من زیر بار نمیرفتم … تازه سرمو از پنجره می کردم بیرون اونارو با سنگ میزدم !
ینی یه همچین بچه مطیع قانونی بودم من …
دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 12:10
+4
.:SaRa:.
.:SaRa:.
از جمله سرگرمیای مامانم اینه که تو خونه بگرده و از این و اون بپرسه اگه اینو نمیخوای بندازم دور …
همین روزاس که بزارتم دم در !
دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 12:09
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه سری دخترا دیگه شورشو در آوردن !!
.
.
.
.
.
.
.

خانوم محترمی که میبینی دوس پسرت جواب تماست رو نمیده،....
دلیل نمیشه که فک کنی
در حالت خیانت به شماست...
شاید گوشیش رو خونه اون یکی دوس دخترش جا گذاشته :|
ومن الله توفیق....
گرفتاری شدیم به خداااا
دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 12:09
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
میگن اونایی که میرقصن میرن جهنم بجز:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بندریا چون وسط رقص همش میگن :توبه توبه توبه توبه توبه توبه توبه توبه توبه توبه توبه توبهتوبه توبه توبهتوبه توبه توبهتوبه توبه توبه

همه بندریاش بیان وسط....
دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 12:05
+3
.:SaRa:.
.:SaRa:.
خواهر و بردارم که از من کوچیکترن دارن تو خونه میزنن تو سر و کله ی هم … بابام به مامانم میگه : اینارو ببین عینه تام و جری از صبح تا شب فقط دنبال همن ! مامانم هم با دست منو نشون میده میگه : اینم هم عینهو اون سگه که تام و جری ازش حساب میبرن !!!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 12:00
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آخر کلاس اشتباهی به جای این که بگم خسته نباشید برگشتم به استادمون گفتم سلامت باشید.اونم جواب داد:عافیت باشه...!!!
حالا سوتی منو بی خیال این استاده اون وسط عافیت باشه رو از کجا اورد؟!
اصن یه وضعی.!!!!!!!!!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 11:39
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ