.:SaRa:.
مامانم کارگر آورده خونه رو تمیز کنه …
بعد به من میگه برو اون اتاقتو تمیز کن الان بیاد بخواد اونجارو تمیز کنه ببینه کثیفه زشته !!!
♥ نگار ♥
هی لعنتی …
اون طوریم که تو فکر میکنی نیست ..
شاید عاشقت بودم،روزی …..!
ولی ببین بی تو هم زنده ام....
هم زندگی میکنم …
فقط گاهی در این میان...
یادت …
زهر میکند به کامم زندگی را …
همیــــــــن...
.:SaRa:.
خسته و مونده رسیدم خونه میگم سلام مامان غذا چی داریم ؟
مامانم با مهربانی بی سابقه ای میگه سلام عزیزم چند لحظه صبر کن الان نهارو حاضر میکنم …
با کمال تعجب میگم مامی مهربون شدی ؟؟؟!!!
میگه اه تویی ؟ فکر کردم مبیناست (آبجی کوچکم) ! کارد بخوره اون شکمت اول برس بعد نهار نهار کن ، از صبح تا الان پای گاز وایسادم … خلاصه یک قشقرقی به پا کرد که نگو و ننویس …
در مورد افق و سر راهی بودن با من حرف نزنید اعصاب ندارم !
آهنگ هم نمیخوام بدم بیرون اعصاب اون رو هم ندارم !
اصلن کلا اعصاب ندارم !
.:SaRa:.
یه بار بابام گفت برو چایی بریز ، منم گفتم تو نزدیکتری به آشپزخونه تو برو بریز بیار بخوریم !
پا شد رفت اون سر پذیرایی نشست گفت حالا تو نزدیک تری ، تو برو بریز بیار بخوریم …
.:SaRa:.
بچه بودم مادرم به من یاد داده بود تو خونه که تنها هستی کسی رو راه نده و خلاصه از این حرفای امنیتی که هر کسی به بچش میگه !
یه روز عمه و عموهام اومدن خونمون ، نزدیک ۱۰-۱۲نفر بودن ، منم که تنها خونه بودم اونارو راه ندادم ؛ هرچی اونا و همسایه ها میگفتن اینا فامیلاتونن من زیر بار نمیرفتم … تازه سرمو از پنجره می کردم بیرون اونارو با سنگ میزدم !
ینی یه همچین بچه مطیع قانونی بودم من …
.:SaRa:.
از جمله سرگرمیای مامانم اینه که تو خونه بگرده و از این و اون بپرسه اگه اینو نمیخوای بندازم دور …
همین روزاس که بزارتم دم در !
♥ نگار ♥
میگن اونایی که میرقصن میرن جهنم بجز:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بندریا چون وسط رقص همش میگن :توبه توبه توبه توبه توبه توبه توبه توبه توبه توبه توبه توبهتوبه توبه توبهتوبه توبه توبهتوبه توبه توبه
همه بندریاش بیان وسط....
.:SaRa:.
خواهر و بردارم که از من کوچیکترن دارن تو خونه میزنن تو سر و کله ی هم … بابام به مامانم میگه : اینارو ببین عینه تام و جری از صبح تا شب فقط دنبال همن ! مامانم هم با دست منو نشون میده میگه : اینم هم عینهو اون سگه که تام و جری ازش حساب میبرن !!!