یافتن پست: #اون

M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
دروغـــ رو هــمــه مــیــگـــن ؛
امــا اونــجــاش بــه آدم فــشــار مـــیــاد
کــه هــمــراه بــا شــنــیـــدن ِ دروغ
خــر هـــم فـــرض بــشـــی …
دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 00:18
+5
*elnaz* *
*elnaz* *
با همیم اما این رسیدن نیست اون که دنیامه عاشق من نیست با همیم اما پیش هم این یه تسکینه این که هم دردیم این همه تنهایی وقتی تو اینجایی وقتی میبینی بریدم این حقم نیست حق من که یه عمر با تو بودم اما با تو روز خوش ندیدم..
دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 00:13
+5
مهسا
مهسا
سرکار خــانوم ِ

@Malo0o0os

از این به بعد دیگه جزوی از مــــدیران نیستند خخخخ....{-20-}{-7-}
11 دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 00:11
+5
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
چند وقت پیش یه شب ، داشتم میخوابیدم که یهو یه پشه اومد صاف نشست
نوک دماغم !
یه نیگا بهش انداختمو گفتم : سلام
گفت : علیک ..
گفتم : چیه؟
گفت: میخوام نیشت بزنم
گفتم : بیخیال ... این دفه رو کوتا بیا
گفت: تو بمیری راه نداره . گشنمه .
گفتم : الان میتونم با مشتم لهت کنم .
گفت : خودتم میدونی که تا بیای بزنی جا خالی دادمو مشتت میخوره وسط دماغت !
...
به نظر حرفش منطقی میومد !
گفتم : خیلی پستی
..ی دفه آهی بلند از ته دلش کشید و ساکت شد ...
گفتم چی شد؟؟
گفت : حاضری ؟
گفتم: تا جوابمو ندی نمیذارم بزنی ...
وقتی اصرارمو دید . دستمو گرفت و گفت : دنبالم بیا
گفتم کجا؟؟؟
گفت: مگه نمیخای جواب سوالتو بدونی ؟پس هیچ نگوو و دنبالم بیا
...ازجام بلند شدم و باهمدیگه راه افتادیم و رفتیم رفتیم و بازهم رفتیم...
گفت: هنوزم اصرار داری بدونی یا همینجا کارو تموم کنم ؟؟
گفتم : اینهمه راه اومدم تا جواب سوالمو بگیرم ... بریم
یهو یه لبخند زد و با دست زد به پشتم و گفت: این پشتکارته که
منو کشته !
راستش از شما چه پنهون ،یه جورایی ازش خوشم اومده بود .
به این فکر میکردم که اونقدا هم بچه بدی نیس !
تو این(باقیش تو دیدگاه)
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 23:50
+3
sasan pool
sasan pool
دیروز رفتم مرغ بخرم یک بابایی آمد تو گفت یک مرغ کامل چند تا سینه داره؟یعنی با این سوال حکیمانه و مدبرانه من و اون مرغ فروش یک ساعت داشتیم هم دیگرو نگاه می کردیم.{-40-}{-40-}{-40-}{-40-}
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 23:14
+6
parisa
parisa
خــوش به حــال اونــایی که تــو دنیـــای واقــِعی
اونقـــدر ســرشون شُلــوغه که
وقــت نمی کنــن بیـــان دنیــای مجـــازی
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 22:26
+8
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
یه رفیق دارم وقتی تو سانتافه‌ َش به دخترا تیکه میندازه بیش از 90% دخدرا با لبخند جوابشو میدن.
یه بار اومد تو پراید و تیکه انداخت به چند تا دخدر،

.

.

.

و تازه اونجا بود که فهمید کچله
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 21:54
+6
saeed
saeed
کرد. . .
برای دیدن چشمانت

برای لمس دستانت

برای با تو بودن

تا قیامت صبر خواهم کرد

فرقی نمی کند امروز باشد یا در فرداها


اما

یقین در من موج می زند که روزی با تو خواهم بود



[لینک]


خوشبحال اوني كه تــــــــو ... واقعا دوسش داري!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 20:00
+3
saqar
saqar
در CARLO
اگه يه روز فرزندي داشتي بيشتر از هر اسباب‌بازي ديگه‌اي براش بادكنك بخر . بازي با بادكنك خيلي چيزا رو به بچه ياد مي‌ده . بهش ياد ميده كه بايد بزرگ باشه اما سبك، تا بتونه بالاتر بره .. بهش ياد ميده كه چيزاي دوست داشتني مي‌تونن توي يه لحظه، حتي بدون هيچ دليلي و بدون هيچ مقصري از بين برن، پس نبايد زياد بهشون وابسته بشه.. و مهمتر از همه : بهش ياد ميده كه وقتي چيزي رو دوست داره نبايد اونقدر بهش نزديك بشه و بهش فشار بياره كه راه نفس كشيدنش رو ببنده، چون ممكنه براي هميشه از دستش بده..
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 19:22
+5
saqar
saqar
در CARLO
پاسخ شاعر مرد:

به نام خداوند مرد آفرين........كه بر حسن صنعش هزار آفرين

خدايي كه از گل مرا خلق كرد........چنين بالغ و عاقل و نازنين

خدايي كه مردي چو من آفريد........وشد نام وي احسن الخالقين

پس از آفرينش به من هديه داد.......مكاني درون بهشت برين

خدايي كه از بس مرا خوب ساخت...ندارم نيازي به لاك ، همچنين

رز و ريمل و خط چشم و كرم........تو زيباييم را طبيعي ببين

دماغ و فك و گونه ام كار اوست..........نه كار پزشك و پروتز ،همين

نداده مرا عشوه و مكر و ناز...........نداده دم مشك من اشك و فين

مرا ساده و بي ريا آفريد............جدا از حسادت و بي خشم و كين

زني از همين سادگي سود برد........به من گفت از آن سيب قرمز بچين

من ساده چيدم از آن تك درخت..........و دادم به او سيب چون انگبين

چو وارد نبودم به دوز و كلك.............من افتادم از آسمان بر زمين

و البته در اين مرا پند بود............كه اي مرد پاكيزه و مه جبين

تو حرف زنان را از آن گوش گير.........و بيرون بده حرفشان را از اين

كه زن از همان بدو پيدايشت.......نشسته مداوم تو را در كمين
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 19:01
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ