تو جاده تصادف شده بود...
همه جمع شده بودن
منم واسه اينكه صحنه رو از نزديك ببينم
از اون ور داد زدم
گفتم: بريد كنار من پدرشم!!
وقتي رسيدم ديدم اوني كه تو خيابان افتاده يه الاغه!!
هيچي ديگه اون وسط مسطا چندتا خانم و آقا از شدت پاره گي به دليل خنده به درجه رفيع شهادت نائل شدن......
بعله....
یه چیزی بگو
یه چیزی بگو بزار قانع شم ... تا نتونم جلوی رفتنت مانع شم
مگه نمیبینی چقدر خرابو داغونم ... تو این اوضاع منو تنها نزار خواهشا
بگو چراداری میری اخه به چه قیمتی ... کیه که مثل من روتو بتونه بشه غیرتی
یا با تو تا بکنه تو هر شرایط بدی ... اون وقت توئه بی معرفت حتی جوابشو ندی
د یه چیزی بگو چرا حرف نمیزنی ... چرا فاصله میگیری به من دست نمیزنی
چرا همیشه همه جا تورو باید ببینم ... مگه نمیگفتی که دیگه هرز نمیپری
"یه چیزی بگو - آرمین&تتلو"
دیگه صبحا کنار تو چشم وا نمیکنم ... دیگه اعتمادی به این عشقا نمیکنم
کسی رم نمیخوام که بهم توجهی کنه ... همه که مثل تو منو اشبا نمیکنن
همه که مثل تو با من خوب تا نمیکنن ... منو از ته دل از اون بوسا نمیکنن
یا اون روزا که میبرم از هرکسو ناکسی ... خودشونو توی دلم انقدر زود جا نمیکنن
دیگه شبا نمیام پشت خطی ... خوشحالم که کنار اون خوشبختی
خوشحالم که یه حساب سوا روش کردی ... و به خاطر اون منو فراموش کردی....
"یه چیزی بگو - آرمین&تتلو"
یعنی اینجا اونقدر که همه تنبل تشریف دارن ، اعتماد بنفس هم ندارن
همه میدونن گند میزنن تو نظر سنجی پیش بینی میکنن معدلشون اینقدر افتضاح هست
الکیم که شده بود واسه حفظ آبرو معدلتونو یکم بالا میزدید !!!