یافتن پست: #بابا

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دختر : بابا جون بوســِت كنم؟
.
.
.
بابا : دخترم پول ندارماااا ، عصری مامانت بوسم كرد
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 15:32
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
داشتم از جلوی دستشویی رد می شدم، یه دفعه دیدم بابام داره با مسواک من مسواک می زنه!وایسادم به جیغ و هوار و دعوااااااااابابام گفت: خوب حواسم نبود! بعد که داشت از دستشویی بیرون می رفت، برگشت گفت:حالا نری تلافی کنی با مسواک من مسواک بزنی ها!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 13:32
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
جلو تلویزیون نشسته بودم داشتم تلویزیون میدیدم گوشیمم دستم بود داشتم با صدای بلند “انگری بردز” بازی میکردم یهو بابام برگشت بی مقدمه گفت :
نگاه کن تو رو خدا 73 سال بچه بزرگ کردیم که یا تو اتاقش بشینه مانیتورو نگاه کنه لبخند بزنه واسه خودش یا گوشیشو دستش بگیره با گوشیش کفتر بازی کنه !!!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 11:56
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
عدالت یعنی چی؟
عدالت یعنی این که یکی پول از باباش ارث می بره، یکی کچلی!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/19 - 22:21
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

میگن تو جهنم وقتی خدا عذاب الهی رو نازل میکنه، ایرانى ها یه گوشه لم میدن و میگن: ای بابا! اینم که تکراریه!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/19 - 22:20
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
داره آموزش رقص عربی میده ماهواره....

از اتاق اومدم بیرون دیدم بابام یه شاله عربی بسته به کمرش داره قر میده!!!!
میگم حاجی چی‌کار میکنی؟؟؟!!!!

میگه میخوام روی دختر خاله‌تو تو مهمونی‌ها کم کنم!!

من :|
تاتیانا:|
جمیله:|
آرمانهای امام:|
خردادیان:|
زلال احکام:|
دیدگاه  •   •   •  1392/05/19 - 19:52
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
من دیشب هدستمو تو ماشین بابام جا گذاشتم اومده میگه بیا این سمعکتو بگیر
قیافه من در اون لحظه :)))))))))))))))))))))))
سمعک ^_^
هدست o_O
دیدگاه  •   •   •  1392/05/19 - 15:47
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
.به مامانم گفتم: خارجیا به سوپ میگن استارتر نه شام...
گفت: بابات خارجیه یا عمه گوربه گور شدت...!!؟؟
.
.
.
.
.
.
.
اصن لزومی هم نداشت به عمم اشاره کنه ها،
لامصــب صرفا خواست بهش بگه گور به گور شده
دیدگاه  •   •   •  1392/05/19 - 15:41
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دوران ما یه فیلم شو نمیتونستیم جلو بابامون نگاه کنیم ! حتی دیدن دخترایی که پشت شماعی زاده میرقصیدن واسه ما داستان داشت....!
الان یه پسر خاله دهه هشتادی دارم شبکه های ماهواره را قفل کرده باباش نتونه نگاه کنه :|
اینا بچه ان؟ اینا هیولان به خدا:| والــــــــــــــا:))
2 دیدگاه  •   •   •  1392/05/19 - 15:29
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ترسناک ترین جمله در زمان کودکی :وایسا برسیم خونه...

اصلا یه وضعی!!!! ینى تا برسیم خونه ١٠٠ بار آرزوى مرگ میكردیم !!!!

یه بار تو ماشین خودمو زدم به خواب ، وقتى رسیدیم خونه ، بابام یه طورى كه من بشنوم به مادرم گفت ، حیف كه خوابه وگرنه ادبش میكردم حالام عیب نداره فردا صبح كه بالاخره بیدار میشه!!!

نشون به این نشون كه فرداش تا ساعت ٥ عصر تو تخت غلت میزدم ینى من خوابم
دیدگاه  •   •   •  1392/05/18 - 23:11
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ