♥ نگار ♥
در بوووووووسه
✿دلشوره عجیبی دارم!!!
مدام دستِ زمان را می گیرم
که بی تو نگذرد
وخاطراتت دور نشوند،
قدیمی نشوند،
ونزدیک به خودم بمانند
دست پاچه ام!!!
یک لیوان آب هم در دستم بند نمی شود
حواسم نیست
اصلا یادم نمی یاد
که بی تـــو
چند بار شکسته ام!!؟؟
چند بار در خودم
تــو و خودم را برای همیشه
کشته ام!!!
تعریف ندارد
نبود تــو
نمی شود آن را نوشت
یا چیزی نیست که بشود آن را نقش بست
باید هر روز با بغض
بیل کلنگی بیاورم
وخودم را
میان خاطره ای از تــو خاک کنم . . .
√آن قدر نیمه ی خالیم را دیدی،که نیم دیگرم هوس خالی شدن کرد!!!
مدام دستِ زمان را می گیرم
که بی تو نگذرد
وخاطراتت دور نشوند،
قدیمی نشوند،
ونزدیک به خودم بمانند
دست پاچه ام!!!
یک لیوان آب هم در دستم بند نمی شود
حواسم نیست
اصلا یادم نمی یاد
که بی تـــو
چند بار شکسته ام!!؟؟
چند بار در خودم
تــو و خودم را برای همیشه
کشته ام!!!
تعریف ندارد
نبود تــو
نمی شود آن را نوشت
یا چیزی نیست که بشود آن را نقش بست
باید هر روز با بغض
بیل کلنگی بیاورم
وخودم را
میان خاطره ای از تــو خاک کنم . . .
√آن قدر نیمه ی خالیم را دیدی،که نیم دیگرم هوس خالی شدن کرد!!!