یافتن پست: #بغض

♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

خدایا ...

فرو بردن این همه بغض   روزه را باطل نمیکند ؟{-47-}{-60-}{-47-}


دیدگاه  •   •   •  1392/05/10 - 14:02
+3
roya
roya
در CARLO
مانند یک بهار …
مانند یک عبور …
از راه می رسی و مرا تازه می کنی …
همراه توهزار عشق از راه می رسد … همراه تو بهار …
بردشت خشک سینه من سبز می شود …
وقتی تو می رسی …
در کوچه های خلوت و تاریک قلب مـــــــــن …
مهتاب می دمد …
وقتی تو می رسی …
ای آرزوی گم شده بغض های مـــــــــن …
من نیز با تو به عشق می رسم ….
دیدگاه  •   •   •  1392/05/10 - 13:18
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
هنگام بغض یک زن بهش نزدیکتر بشید
و موقع بغض یک مرد ازش فاصله بگیرید
قبل از خواب هم که مسواک بزنید
همین دیگه عمه منم مثل عمه خودتون
دیدگاه  •   •   •  1392/05/7 - 13:18
+1
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
می کشی آه و در چشم هایت                   /                        می رمند آهوان دسته دسته
در گلویت ترک می خورد بغض                   /                         التماس دعا! دل شکسته
دیدگاه  •   •   •  1392/05/7 - 12:17
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

به سلامتی اون پسری که وقتی طرفش حرف از رفتن میزد ...


میرفت طرفش با بغضی که سپر هق هقش بود ...


مظلومانه در چشمهای دختره نگاه میکرد و میگفت :


آخه دیوونه من دوست دارم !!!


♦♦♦ افشین احسن ♦♦♦
دیدگاه  •   •   •  1392/05/7 - 11:59
+6
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


گاهى باید بغضت را بخورى و اشکت را تف کنى که مبادا دل کسى بلرزد... حتى درتنهایى خودت حق اشک ریختن ندارى چرا که قرمزى چشمهایت دل میشکند...!


دیدگاه  •   •   •  1392/05/7 - 01:08
+5
پوریا
پوریا
نبود ... پیدا شد ... آشنا شد ... دوست شد ... مهر شد ... گرم شد
عشق شد ... یار شد ... تار شد ... بد شد ... رد شد ... سرد شد 
غم شد ... بغض شد ... اشک شد ... آه شد ... دور شد ... گم شد ... تمام شد
دیدگاه  •   •   •  1392/05/6 - 22:21
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

چه روزها که یک به یک غروب شد ، نیامدی
چه بغض ها که در گلو رسوب شد ، نیامدی

خلیل آتشین سخن ، تبر به دوش بت شکن
خدایمان دوباره سنگ و چوب شد ، نیامدی

دیدگاه  •   •   •  1392/05/6 - 21:07
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یک نخ آرامش دود میکنم به یاد ناآرامی هایی که از سر و کول دیروزم بالا رفته اند . . .
یک نخ تنهایی به یاد تمام دل مشغولی هایم . . .
یک نخ سکوت به یاد حرفهایی که همیشه قورت داده ام . . .
یک نخ بغض به یاد تمام اشک های نریخته . . .
کمی زمان لطفا ، به اندازه یک نخ دیگر ، به اندازه قدم های کوتاه عقربه . . .
یک نخ بیشتر تا مرگ این پاکت نمانده !
.H.
دیدگاه  •   •   •  1392/05/6 - 15:29
+3
be to che???!!
be to che???!!
قتي ديوانه وار دل تنگي هايم را پاره پاره ميكنم

وقتي حتي براي گريه كردن مجال نيست

وغرق در اشك هاي بي يايان  بي تو بودن مي شوم

وقتي آن كسي كه تمام مدت آرامش خاطرت بود دلش ميشكند

و كسي نيست كه آرامش را هديه به ذهن پريشانش كند

و ميان تمام اين شبهاي بي انتها

تنها تو هستي كه گاه گاهي بغض هايم را ميان كاغذ نقش مي زني

مي بيني باران مي بارد

و دلم تنگ شده براي بي بهانه خنديدن

دلم تنگ شده براي دستاني كه بوسيدنشان سرآغاز محبتي بي كران است

مي بيني؟

نفس به نفس لا به لاي نوشته هايم طلايي شدي

احساسم را ميان كلماتم مي بيني؟

چه ساده احساسم را ميان حروف بي جان عاشقانه هايم نوشتم

تنها براي اينكه اسم تو را تكرار كنم

كه تا شايد اين فاصله اي كه ميان من و تو است از ميان برود

اما نشد !!

من خودم را ، تمام عشقم را ، لا به لاي حروف  نوشتم

قلبم را

همه هستيم را

و همه احساسم ، لابه لاي اين واژه ها ، چه غريبانه جان دادند

چه بي شوق اين روزها مي گذرد و من هنوز مي نويسم

اما من هنوز كلمات را به مهماني عشق مي برم

ديگر واژه تحمل بي معناست

من ديگر توان نداشتن تو را ندارم

بي تو مي ميرم

خواهش مي كنم بمان و در قلبم ، در خاطراتم زندگي كن

تا يك عاشقانه آرام بسازيم ،

من و تو

تو ، تمام شب گريه هايم را پايان مي دهي

من ، باز هم فصل دوست داشتنت را مي خوانم

و تقديم مي كنم تمام اين دلنوشته هاي خيس را به تو

اين روزها بيش از هميشه بارانيم

و تو نيستي و من با خيالت چه صادقانه با تو بودن را حس ميكنم

حس بودنت شبها مرا در اغوش مي كشد و پر از آرامش مي شوم

 آرامشي كه هديه توست

خدايا فرشته زميني ات را در پناه آن مهرباني بي انتهايت حفظ كن
دیدگاه  •   •   •  1392/05/6 - 14:19
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ