یافتن پست: #بهانه

sara
sara
زن ها موجوداتی هستند که اگر دوستتان داشته باشند، فقط کافی ست وقتی اسمتان را صدا می زنند به جای "جانم" بگویید "بله"، تا بزنند زیر گریه!!... شما را به خدا این چیزها را بفهمید!

دل زن ها روزی هزار بار می لرزد و می ریزد و خالی می شود؛ شما را به مردانگی تان، وقتی دیوانه می شوند و بیخودی بهانه می گیرند، فقط
بغلشان کنید و برای هیچ چیز راه حل نشانشان ندهید!

(مهدیه لطیفی)
دیدگاه  •   •   •  1392/04/25 - 10:58
+4
saqar
saqar
هربار کودکانه دست کسی را گرفتم گم شدم! ترس من از گم شدن نیست! از گرفتن دستی است که بی بهانه رهایم کند!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/20 - 17:52
+7
saman
saman
در CARLO
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم سکوت را فراموش می کردی
تمامی ذرات وجودت عشق را فریاد می کرد...

اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم چشمهایم را می شستی
و اشکهایم را با دستان عاشقت به باد می دادی
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم نگاهت را تا ابد بر من می دوختی
تا من بر سکوت نگاه تو
رازهای یک عشق زمینی را با خود به عرش خداوند ببرم
ای کاش می دانستی
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم هرگز قلبم را نمی شکستی
گر چه خانه ی شیطان شایسته ی ویرانی است
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم لحظه ای مرا نمی آزردی
که این غریبه ی تنها , جز نگاه معصومت پنجره ای
و جز عشقت بهانه ای برای زیستن ندارد
ای کاش می دانستی
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم همه چیز را فدایم می کردی
همه آن چیز ها که یک عمر بخاطرش رنج کشیده ای
و سال ها برایش گریسته ای
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم
همه آن چیز ها که در بندت کشیده رها می کردی
غرورت را ...... قلبت را ...... حرفت را
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 15:27
+4
saman
saman
در CARLO
این روزها آسان تر از باد میروند٬

آسان تر فراموشم میکنند٬

میدانم!

اما شکایتی ندارم٬

آرامم٬

گله ای نیست٬

انتظاری نیست٬

بهانه ای نیست٬

این روزها تنها آرامم...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 13:24
+6
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
در لحظه هایی که روزهایم از شب تاریکترند، خنده های تو خیال مرا روشن می کند چشمان تو بهانه ی لبخند من شده اند …
دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 12:08
+6
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO

گاهی بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی...
گاهی هایی داری که فقط باید فریادشان بزنی اما سکوت می کنی ...
گاهی از کرده و ناکرده ات...

گاهی دلت نمی خواهد دیروز را به یاد بیاوری ای برای فردا نداری و حال هم که...
گاهی فقط دلت میخواهد زانو هایت را تنگ در بگیری و گوشه ای گوشه ترین گوشه ای...!
که می شناسی بنشینی و"فقط" نگاه کنی...
گاهی چقدر دلت برای یک خیال راحت تنگ می شود...

گاهی ...شاید از خودت...شاید...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 17:50
+3
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
گاهی خاطره های . . . ساده ترین . . . برای می شوند . . . !!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 15:37
+4
saman
saman
در CARLO
اگر عشق نبود

به کدامین بهانه می گریستیم و می خندیدیم؟

کدام لحظه ی نایاب را اندیشه می کردیم؟

و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟

آری بی گمان پیش از اینها مرده بودیم…

اگر عشق نبود

اگر کینه نبود

قلبها تمامی حجم خود را در اختیار عشق می گذاشتند

اگر خداوند

یک روز آرزوی انسان را برآورده می کرد

من بی گمان

دوباره دیدن تو را آرزو می کردم و تو نیز

هرگز ندیدن مرا

آن گاه نمی دانم

به راستی خداوند کدام یک را می پذیرفت
دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 12:13
+5
saman
saman
در CARLO
برای درد بی دوا بگو طبیب می شوی

کمی برای خنده ام بگو که سیب می شوی

اگر چه من حبیبه ام بدان برای این دلم

عزیز نه، کمی برای من حبیب می شوی

برای دوست داشتن ات کمی ترانه می شوم

بمان ولی بدان فقط تو هم رقیب می شوی

و باز با نگاه خود به این دلم اشاره کن

نگو دوباره می روم و تو غریب می شوی

نگو ستاره می شوم که فاصله بهانه است

به هر کجا که بنگرم به دل قزیب می شوی

اگر که جای قافیه نشسته ای کمی بخند

برای درد بی دوا بگو طبیب می شوی
آخرین ویرایش توسط saman در [1392/04/12 - 12:33]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 12:31
+4
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
بهانه هایت برای رفتن چه بچه گانه بود چه بیقرار بودی زودتر بروی از دلی که روزی بی اجازه وارد آن شده بودی… من سوگوار نبودنت نیستم !! من شرمسار این همه تحملم …
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 11:43
+7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ