یافتن پست: #بو

poorya
poorya
جالبه... پستم با کامنتش پاک شده.
2 دیدگاه  •   •   •  1394/08/6 - 19:27 توسط Mobile
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

زاغی بر درخت کاندسی نشسته بود و بچاپلا با ماست می خورد،


روبهی آمد و گفت:


سلام خرزا چتی هسی؟


چه بالی چه دمی عجب کتاری!


مشکی رنگ عشقه، دمد گرم اتا دهون امیری بخون امه سه


زاغ لاقلی خویش را زیر بغل بزو و بته شه عمه ر سلام برسن

دیدگاه  •   •   •  1394/07/30 - 18:30
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شخصی نزد حكیم رفت و پرسید من بواسطه تلگرام با دختری زیبا آشنا شدم و قصد ازدواج با او را دارم.
این امر مشكلی ندارد و از نظر دین پذیرفته شده است؟؟؟

حكیم گفت دهن تو سرویس ...
از كدوم گروه زدی؟؟؟ منم اد كن
دیدگاه  •   •   •  1394/07/23 - 20:42
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سیمین بهبهانى

زیادی خوب بودن خوب نیست
زیادی که خوب باشی دیده نمیشوی
میشوی مثل شیشه ای تمیز
کسی شیشه ی تمیز را نمیبیند
همه به جای شیشه ، منظره ی بیرون را میبینند
ولی وقتی شیشه کمی بخار بگیرد
وقتی کمی منظره ی بیرون را بد نشان دهد
همه آنرا میبینند
همه سعی میکنند تمیزش کنند
زیادی خوب بودن خوب نیست
زیادی که خوب باشی شکننده تر میشوی
با هر قدرناشناسی دلت ترک بر میدارد
میشکند
تکه های شکسته را در دستانت میگیری
نگاه میکنی به نتیجه ی زیادی خوب بودنت
زیادی خوب بودن خوب نیست
زیادی که خوب باشی به زیادی خوب بودنت عادت میکنند
آنوقت کافیست کمی بد شوی
همه گمان میکنند زیادی بدی ...
ﺧﺴﺮﻭ ﺷﮑﯿﺒﺎﯾﯽ ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﮔﻔﺖ:
کاش میشد...
آدمی، گاهی...
فقط گاهی!!!
به اندازه نیاز بمیرد...
بعد بلند شود...
آهسته آهسته...
خاک هایش را بتکاند...!
اگر ...
دلش خواست!!
برگردد به
زندگی...
دلش نخواست
بخوابد تا ابد...
دیدگاه  •   •   •  1394/07/23 - 20:41
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
پسر بایس به خانومش بگه
نبینم وقتی قرار گذاشتیم
برام بزک دوزک کنی
موقعی که انتخابت کردم کور نبودم که
میدونم خوشگلی ^.^ ( حالا قهر نکن )
دیدگاه  •   •   •  1394/07/23 - 20:39
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
رفته بودم قصابی,خیلی هم شلوغ بود
قصابه,گوشت هرکی آماده میشد
اینجوری صداش میزد:

گوساله کی بود؟؟؟؟

گوسفند بیا جلو!

به یکی هم گفت: تو گوسفندی؟؟؟؟

گفت نه اقا من گاوم

خوشبختانه من جیگر خواسته بودم
گفت جیگر بیاد جلو
دیدگاه  •   •   •  1394/07/23 - 20:38
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دلم برای مداد سفید میسوزد.....!!!!‌
ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻡ ﺁﺧﺮ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻡ
ﮐﺎﺭﺑﺮﺩ ﻣﺪﺍﺩ ﺳﻔﯿﺪ در ﺟﻌﺒﻪ ﻣﺪﺍﺩ ﺭﻧﮕﯽ
چه ﺑﻮﺩ؟
ﺷﺎﯾﺪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ !!
ﻣﺜﻞ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﺁﺩمها ....
ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺭﻧﮓ ﻧﺪﺍﺭند ﻭ ﺧﺎلصند...
2 دیدگاه  •   •   •  1394/07/23 - 20:36
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
. دیگر آن دیوانه ی بی تاب سابق نیستم
توبه کردم از گناه عشق،! عاشق نیستم

شیشه بودم، سنگ ها اما نفهمیدند من
فرق دارم با همه، آیینه ی دق نیستم

صاف و ساده بودنم را هیچ کس باور نکرد
خالیم از هر سیاست ،من "مصدق" نیستم!

دور باید شد از این "خاکِ غریبِ" لعنتی
صبر کن "سهراب"جان، من توی قایق نیستم!

آه دنیا خسته ام از زندگی آنقدر که
با ادامه دادانش دیگر موافق نیستم

بغض دارم، بغض یعنی مرگ! اما گریه نه...
شاعری مغرور هستم، اهل هق هق نیستم

می شود فهمید از حال خرابم، ذره ای
دیگر آن دیوانه ی بی تاب سابق نیستم.....
دیدگاه  •   •   •  1394/07/23 - 20:35
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺑﺎ 206 ﺗﻮ ﺟﺎﺩﻩ ﻣﻮﻧﺪﻡ ﺑﯽ ﺑﻨﺰﯾﻦ .

ﯾﻪ 405 ﮐﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪه اﺵ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺖ
ﮔﻔﺖ: ﭼﯽ ﺷﺪﻩ؟ ﺑﮕﻮ ﮐﻤﮑﺖ ﮐﻨﻢ

ﮔﻔﺘﻢ؛ بنزینم تموﻡ ﺷﺪﻩ، می شه ﺍﺯ ﻣﺎﺷﯿﻨﺖ ﺑﻨﺰﯾﻦ ﺑﮑﺸﻢ ؟

ﮔﻔﺖ: ﻣﮕﻪ ﺑﻨﺰین 405 به 206 می خوﺭﻩ ؟





ﺍﻻﻥ ﺩﺍﺭﻡ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﻣﯿﺮﻡ ﮐﺮﺑﻼ.

ای اهل حرم میر علمدار نیامد علمدار نیامد سه ضرب.
دیدگاه  •   •   •  1394/07/20 - 19:43
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اون کسی که کلمه عمه و خاله رو تو زبان انگلیسی یکسان قرار داده
.
.
قطعا یه عمه باهوووش بوده
:))))))
دیدگاه  •   •   •  1394/07/20 - 19:43
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ