یافتن پست: #حسرت

saman
saman
یک شب دلی به مسلخ خونم کشید و رفت
دیوانه ای به دام جنونم کشید و رفت
پس کوچه های قلب مرا جستجو نکرد
اما مرا به عمق درونم کشید و رفت
یک آسمان ستاره ی آتش گرفته را
بر التهاب سرد قرونم کشید و رفت
من در سکوت و بغض و شکایت ز سرنوشت
خطی به روی بخت نگونم کشید و رفت
تا از خیال گنگِ رهایی، رها شوم
بانگی به گوش خواب سکونم کشید و رفت
شاید به پاس حرمتِ ویرانه های عشق
مرهم به زخم فاجعه گونم کشید و رفت
تا از حصار حسرت رفتن گذر کنم
رنجی به قدر کوچ کنونم کشید و رفت
دیگر اسیر آن منِ بیگانه نیستم
از خود چه عاشقانه برونم کشید و رفت
دیدگاه  •   •   •  1392/06/30 - 00:15
+4
xroyal54
xroyal54
آغ.وش هیچ خیالی ...
بوی آشنای بازوانت را نداشت ...
و نجوای هیچ بارانی ...
هم صدای لبهای تو نبود ...
اینک تو را ...
بیخیال و بی باران ...
کجای این شب حسرت ...
جستجو کنم ؟ ...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/29 - 23:59
+6
saman
saman
کجاها را به دنبالت بگردم شهر خالی را…!؟
دلم انگــار باور کــرده آن عشق خیالـی را
نسیمی نیست… ابری نیست… یعنی:نیستی در شهر
تـــــو در شـهری اگــر باران بگیرد این حوالـی را
مرا در حسرت نارنجــــزارانت رهـــا کـــــردی
چراغان کن شبِ این عصــرهای پرتقالی را
دلِ تنگِ مـــرا با دکـمه ی پیــراهنت واکن
رها کن از غم سنـجاق، موهــای شلالی را
اناری از لبِ دیوار باغت ســرخ می خنــدد
بگیر از من بگیر این دستـهای لاابـــالی را
شبی دست از سرم بردار و سر بر شانه ام بگذار
بکش بر سینه این دیوانـه ی حـالی به حـالی را
نسیمی هست… ابری هست… اما نیستی در شهر
دلــم بیهوده مــی گردد خیابان های خالـی را…!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/29 - 23:08
+1
*elnaz* *
*elnaz* *
کوهی از حرف های ناگفته زیر سقف این دهان بی عرضه در حسرت یک جرعه جرات است...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/28 - 14:13
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
از انچه که گذشت.از انچه که شکست.از انچه که نشد.از انچه که ریخت.حسرت نخور!زندگی اگر اسان بود با گریه اغاز نمیشد...!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/26 - 21:16
بهناز جوجو
بهناز جوجو

بدترین حسرتی ڪــہ در زنـدگـے مےخوریم از ڪارهای خطایی ڪــہ مرتڪب شده ایم ، نیست … بلڪــہ از این است ڪــہ… ... چرا ڪارهای درست را برای ڪسی ڪــہ لیاقتش را نداشته انجام داده ایم ...!!

دیدگاه  •   •   •  1392/06/26 - 18:57
+4
roya
roya
03.jpg


دلت را محکم تر اگر بتکانی

تمام کینه هایت هم می ریزد

و تمام آن غم های بزرگ

و همه حسرت ها و آرزوهایت ...


دیدگاه  •   •   •  1392/06/26 - 17:11
+2
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
باورت بشودیانه؟ روزی میرسدکه دلت برای هیچکس به اندازه من تنگ نخواهد شد،برای نگاه کردنم، بوسیدنم،خندیدنم، اذیت کردنم،برای تمام لحظاتی که درکنارم داشتی روزی خواهد رسیدکه درحسرت تکراردوباره من خواهی بود.میدانم روزی که نباشم هیچکس تکرارمن نخواهدشد. .
دیدگاه  •   •   •  1392/06/26 - 13:08
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
امشب سیگارم روشن تر است . . .
چون کامهای سنگین تره من این سیگار را داغ کرده است . . .
حسرت یک لحظه نکشیدن سیگار بعد از رفتنت در دلم مانده
دیدگاه  •   •   •  1392/06/25 - 23:01
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



حسرت!

یعنی رو به رویم نشسته ای

و باز خیسی چشمانم را

آن دستمال خشک بی احساس پاک کند

حسرت!

یعنی شانه هایت دوش به دوشم باشد

اما نتوانم از دلتنگی به ان پناه ببرم

حسرت!

یعنی تو که در عین بودنت

داشتنت را ارزو میکنم....!





دیدگاه  •   •   •  1392/06/23 - 21:38
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ