یافتن پست: #حلقه

AmiR
AmiR

به سلامتیِ ديوار

نه به خاطرِ بلنديش،
!واسه اين‌که هيچ‌وقت پشتِ آدم رو خالی نمي‌کنه
..........................
می‌خوريم به سلامتيِ گاو
که نمي‌گه من،
مي‌گه ما
.........................
به سلامتیِ کرم خاکی
نه به خاطر کرم‌بودنش،
به خاطر خاکی‌بودنش
..........................
منم شراب نمیخویم اما
به سلامتی همه مردای با معرفت
به سلامتی همه کسایی که برای عشقشون ارزش قائلن
به سلامتی کسایی که به دروغ نمیگن که دوستت دارن
به سلامتی کسایی که ناراحتی و دلتنگی دیگران براشون ارزش داره
به سلامتی همه ادامایی که بوی از ادمیت بردن
.............................................
منم شراب نمیخویم اما
به سلامتی همه مردای با معرفت
به سلامتی همه کسایی که برای عشقشون ارزش قائلن
به سلامتی کسایی که به دروغ نمیگن که دوستت دارن
به سلامتی کسایی که ناراحتی و دلتنگی دیگران براشون ارزش داره
به سلامتی همه ادامایی که بوی از ادمیت بردن
.............................................
به سلامتي خورشيد كه گرماشو به همه ميده و فرقي براش نميشه كه كي آدم هست كي آدم نيست
.............................
به سلامتی اونی که تو خیالمه و بی خیالمه
.......................
به سلامتی دلی که هزاربار شکسته ولی هنوذ شکستن رو بلد نیست
...........................
به سلامتی حلقه های زنجیر که زیر برف و بارون میمونن و زنگ میزنن ولی باز همدیگروول نمیکنن
...................................
به سلامتی سایه! که هیچ‌وقت آدم رو تنها نمی‌ذاره.
...............................
به سلامتی بجه های قديم كه با زغال واسه خودشون سبيل ميزاشتن تا
شبيه باباهاشون بيشن نه بجه هاي جديد كه ابروشون بر ميدارن شبيه
................................

X
دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 22:30
+3
-1
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
دوش در حلقه ما قصر گیسوی تو بود

تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود

دل که از ناوک مژگان تو در خون می گشت

باز مشتاق کمان خانه ابروی تو بود

هم عقا الله صبا کز تو پیامی داد

ورنه در کس نرسیدم که از کوی تو بود

عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشت

فتنه انگیز جهان غمزه جادوی تو بود

من سرگشته هم از اهل سلامت بودم

دام راهم شکن طره هندوی تو بود

بگشا بند قبا تا بگشاید دل من

که گشادی که مرا بود ز پهلوی تو بود

به وفای تو که بر تربت حافظ بگذر

کز جهان می شد و در آرزوی روی تو بود
دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 10:43
+5
be to che???!!
be to che???!!

بودنت را دوست دارم
وقتي پنجه در كمرم حلقه مے كني
و به آغوشت سفت مرا مے فشارے
و وادارم مے كنے
كه به هيچ كس فكر نكنم
جز تو


 

دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 02:24
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دخترجون:

پسری که دستشو بدون ترس همه جا دور کمرت حلقه میکنه،
پسری که موقع رد شدن از چراغ قرمز دستتو محکم تر میگیره،
پسری که smsهاش کوتاه اما پراحساسه،
این پسر، پسر نیس دیونه انقد با این و اون بود که دیگه حرفه ای شده
باید قیدشو بزنی احساسی نشو :))
دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 14:02
+2
roya
roya
در CARLO
داشتم از یه مغازه رد می شدم که دیدم روی شیشه اش نوشته بود
"یه کیف پول پیدا شده"
با خودم گفتم بذار شانسمو امتحان کنم
رفتم توی مغازه دختره (مغازه دار) گفت نشونی بدید تا بهتون بدم
منم گفتم یه کیف که توش پول هست درسته؟
اونم گفت بله این کیف مال شماست!!
ینی اشک تو چشام حلقه زد که شاسکول تر از منم هست!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 10:19
+1
be to che???!!
be to che???!!

پســـري كه دستشو بدون ترس همه جا دور كمرت حلقه ميكنه، پســري كه موقع رد شدن از چراغ قرمز دستتو محكم تر ميگيره، پســـري كه smsهاش كوتاه اما پر احساسه، اين پســـــــر، . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . انقدر با اين و اون بود كه ديگه حرفه اي شده ... بايد قيدشــــــو بزنی ...


 

دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 00:03
+5
-1
roya
roya

دلم در حلقه غمها نشسته


 


زبانم بسته و سازم شکسته


وجودم پر ز شعر عاشقانست 


 


 تورا می خواهم و این ها بهانست . . .


 



دیدگاه  •   •   •  1392/05/10 - 14:52
+2
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


گفتم :میری گفت :اره گفتم :منم بیام گفت :جایی که من میرم جای دو نفره نه سه نفر گفتم :برمیگردی فقط خندید اشک توی چشمانم حلقه زد سرمو پایین انداختم دستشو زیره چونم گذاشتو سرمو بالا اورد گفت :میری


دیدگاه  •   •   •  1392/05/2 - 21:10
+4
mohamad
mohamad
ﮔﻔﺘﻢ : ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺩﺍﺭﻱ ﻣﻴﺮﻱ؟
ﮔﻔﺖ : ﺁﺭﻩ ...
ﮔﻔﺘﻢ : ﻣﻨﻢ ﺑﻴﺎﻡ؟
ﮔﻔﺖ: ﺟﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﻴﺮﻡ ﺟﺎﻱ 2 ﻧﻔﺮﻩ ﻧﻪ 3 ﻧﻔﺮ!
ﮔﻔﺘﻢ : ﺑﺮﻣﻲﮔﺮﺩﻱ؟
ﻓﻘﻂ ﺧﻨﺪﻳﺪ …
ﺍﺷﮏ ﺗﻮﻱ ﭼﺸﻤﺎﻡ ﺣﻠﻘﻪ ﺯﺩ،
ﺳﺮﻣﻮ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ،
ﺩﺳﺘﺸﻮ ﺯﻳﺮ ﭼﻮﻧﻢ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺳﺮﻣﻮ ﺑﺎﻻ ﺁﻭﺭﺩ
ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﮐﺠﺎ ﻣﻴﺮﻱ؟
... ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﻴﺮﻡ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﻳﻪ ﺟﺎﻳﻲ ...
ﮔﻔﺖ: ﺗﻨﻬﺎ ﻧﺮﻳﺎ, ﻳﮑﻴﻮ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺒﺮ ...!
ﮔﻔﺘﻢ : ﺟﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﻴﺮﻡ ﺟﺎﻱ 1 ﻧﻔﺮﻩ ﻧﻪ 2 ﻧﻔﺮ!
ﮔﻔﺖ : ﺑﺮﻣﻲﮔﺮﺩﻱ؟
ﮔﻔﺘﻢ : ﺟﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﻣﻴﺮﻡ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻧﺪﺍﺭﻩ!
ﻣﻦ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﻭﻧﻢ ﺭﻓﺖ ...
ﻭﻟﻲ ﺍﻭﻥ ﻣﺪﺗﻬﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﻭ ﺑﺎ ﺍﺷﮏ ﭼﺸﻤﺎﺵ
... ﺧﺎﮎ ﻣﺰﺍﺭﻣﻮ ﺷﺴﺘﺸﻮ ﻣﻴﺪﻩ
دیدگاه  •   •   •  1392/04/30 - 18:40
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
گر توانی از محبت حلقه در گوشم کنی

حیف باشد که مرا چون شمع خاموشم کنی

من که از یاد تمام آشنایان رفته ام

وای بر من گر تو هم روزی فراموشم کنی
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 20:48
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ