یافتن پست: #خاطره

saman
saman
 آنها میگوند عاشق باش، اما روزی میرسد که باید بنشینی کنار یک پنجره رو به غروب، نسیم سردی که می آید داغ های دلت را نوازش کند ُ سیگار به لب باشی ُ خاطره بازی کنی فقط...! آنها میگویند عاشق باش اما زندگی نکن!
آخرین ویرایش توسط saman در [1392/05/16 - 18:01]
دیدگاه  •   •   •  1392/05/16 - 18:01
+5

هـِــ ي غريبـــﮧ !
قيــآفت خيلـے آشنـآست
من و تو قبلا جـآيـے همديگرو نديديــ م ؟
آهـ ـآن… يـ ـآدم اومــد
يــﮧ روزآيـے يــﮧ خاطره هـآيـے بـآ هم دآشتيم
يـآدمــﮧ اون موقع دم از عشق ميزدے
هــﮧ … انقدر مــآت نگـ ـآم نكن
عشقت حسوديش ميشــﮧ !
دســتات ارزونــي خودتــ..
رآستــے قبل رفتنت : ديگــﮧ هيچ حسـ ے بهت ندآرم
ديگــﮧ وقتــے ديدمت دلم نلرزيد
خوآستم بدونـي!

دیدگاه  •   •   •  1392/05/16 - 16:47
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دیگر از آن همه شیطنت و شلوغی خبری نیست، آنقدر به خاطره ضربدرهای جلوی اسمم، چوب روزگار را خوردم که تبدیل شدم به ساکت ترین شاگرد کلاس زندگی
دیدگاه  •   •   •  1392/05/15 - 15:36
+1
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

به تو عادت کرده بودم ای به من نزدیک تر از من ای حضورم از تو تازه ای نگاهم از تو روشن به تو عادت کرده بودم مثل گلبرگی به شبنم مثل عاشقی به غربت مثل مجروحی به مرهم لحظه در لحظه عذابه لحظه های من بی تو تجربه کردن مرگه زندگی کردن بی تو من که در گریزم از من به تو عادت کرده بودم از سکوت و گریه شب به تو حجرت کرده بودم با گل و سنگ و ستاره از تو صحبت کرده بودم خلوت خاطره هامو با تو قسمت کرده بودم خونه لبریز سکوته خونه از خاطره خالی من پر از میل زوالم عشق من تو در چه حالی

دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 19:14
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خاطره ی پسرجولوی دختره یه حرکتی زدم , دلشو گرفت دوئید سمت خونشون !!!
منم فک کردم تو دلش ول وله شده واسه خواستنم...
.
.
.
.
.
.
چه میدونستم کصاافط اسهال داره :|
اولین شکست عشقیمو همونجا خوردم...
دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 13:25
roya
roya
در CARLO
زندگی دفتری از خاطره هاست، یک نفر دردل شب، یک نفر دردل خاک، یک نفر همدم خوشبختی هاست، یک نفر همسفر سختی هاست، چشم تاباز کنیم عمرمان میگذرد ماهمه همسفریم آنچه باقیست فقط دوستی و خوبی هاست
دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 16:50
+4
roya
roya
سنگ دل

گفتمش بی تو دلم میمیرد!

گفت با خاطره ها خلوت کن


گفتمش خنده به لب میمیرد!


گفت با خون جگر عادت کن.


گفتمش با که دلم خوش گردد؟


گفت غم را به دلت دعوت کن.


گفتمش راز دلم راچه کنم؟



گفت با سنگ دلم صحبت کن...









دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 16:47
+4
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO





دلتنگ که میشم

میشینم پای سیستم

گوشیمو میزارم و شروع میکنم به گوش دادن موزیک

چشامو ميبنـــدم، حس ام رو زير زبونم مزه مزه ميكـــنم و ...

راهی میشم توی کوچه های خاطرات

توی هر کوچه که قدم میزارم ، یاد یکی از خاطره هام میافتم

آروم آروم قدمهامو بر میدارم تا مرورشون کنم

اگه این خاطرات نبود
دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 10:56
+5
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
لعنت به آن بوسه ای که شیرینی اش تلخ ترین خاطره ام شد ...

در نبودت 
دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 00:37
+5
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
گفتند باران که می بارد بوی خاک بلند میشود...

اما اینجا باران که میزند فقط بوی خاطره ها می آید.

خاطرات را باید سطل سطل

از چاه زندگی بیرون کشید!

خاطرات نه سر دارند و نه ته

بی هوا می آیند تا خفه ات کنند

می رسند...

گاهی وسط یک فکر

گاهی وسط یک خیابان

سردت می کنند،داغت می کنندرگ خوابت را بلدند،زمینت می زنند

خاطرات تمام نمی شوند...تمامت م
ی کنند!!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 11:17
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ