یافتن پست: #خالی

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تازگیا تو اس ام اس ها سلام رو فقط یه "س" مینویسن !
تا چند سال دیگه اسمس خالی میفرستن خودمون باید بفهمین منظورشون چیه :|
دیدگاه  •   •   •  1392/05/7 - 13:14
+4
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
لمس کن کلماتی را که برایت مینویسم....


تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست....



تا بدانی نبودنت آزارم میدهد....


لمس کن کلماتی را که لمس ناشدنیست....


که از قلبم بر قلم و کاغذ میچکد....


لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است و پرشیار....


لمس کن لحظه هایم را....


تویی که میدانی من چگونه عاشقت هستم....


لمس کن....


این با تو نبودن ها را لمس کن....
دیدگاه  •   •   •  1392/05/7 - 12:19
+5
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


صفر باش همان دایره ی ساده و خالی که با حضورش روبروی هر عددی آن را تا دهها و صدها برابر ارزش می بخشد.


دیدگاه  •   •   •  1392/05/6 - 12:10
+3
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


آرام میروم ، آنچنان آرام که ندانی کی‌ رفته ام اما وقتی‌ جای خالیه مرا ببینی‌ آنچنان سخت رفته ام که تمام عمر زمان رفتنم را فراموش نکنی !


دیدگاه  •   •   •  1392/05/6 - 00:20
+6
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
چهار پنج سالم بود<img src=" /><img src=" />.بابام یه ادوکلن خوش بو داشت خارجی و گروووون و کمیاب{-64-}"اینجوری میشد قیافش وقتی میزد"...یک روز رفتم همممشو رو لباسام خالی کردم<img src=" /><img src=" />...بابام که اومد خونه یه کتک مفصل خوردم{-65-}...اما تا مدتها تو این فکر بودم که کی به بابام گفته و بابام از کجا فهمیده<img src=" /><img src=" /><img src=" />...کلی طول کشید تا فهمیدم.{-87-}
دیدگاه  •   •   •  1392/05/5 - 16:22
+6
korosh
korosh



هیچ لیوانی در زندگی خالی نیست ،

حتی نیمه پر هم نیستند ؛

وقتی چشمها جور دیگر می بینند .

وقتی دوست همه جا حضور دارد،

وقتی لطفش همه جا را پر کرده

آری ... چشمها را باید شست ...

بیایید لیوانها را به کناری بگذاریم ، وقتی دریای رحمتش را کرانه نیست ...

دیدگاه  •   •   •  1392/05/5 - 07:54
+4
-1
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
" چشم هایم را میبندم " کور بودن 
را به دیدنِ جایِ خالیت
ترجیـح میدهم
دیدگاه  •   •   •  1392/05/4 - 11:02
+10
*elnaz* *
*elnaz* *
من توی این حجم کرخت بودن می پوسم..

من از این درد از این فاصله می سوزم..

من شکل توام پر چرک و خونابم..

من تن زخمیه پلنگی که تو خوابم..
تو که شکستی و شکست واسه منم خواب تو..تو و پشت منو و پشت سرهم خنجر نو..بعد شیش سال سگی

هنوز زخمت رو قلبه..بعد این همه سالم هنوز اون درد قبله..که مثل خوره می خوره روحمو تو تاریکی..مثل جغد

کوری که تو کوچه باریکی..که تو بن بست تن تو خفه شدم.. قاطی بودم و با تو پاتی یک دفعه شدم..

مجنونی که گیتارشو با چش تو کوک کرد..چقد شعر شدم برات با ردیف برگرد..چقد ضجه مکیدم تو عالم

مستی که..نرم تو خلا یادت و اینکه نیستی که..بشیم نئشه ازهم بزارم سرتو رو سینم..

بازم خیس شی با گریه های بی دلیلم...بازم بغض تو گلوم ...بزنه چمبره...بازم بخندی مثل همیشه

بگی میگذره...مثل غزل بشی اشکی بشی تو چشام.. دوباره مهدی موسوی بخونی برام...

هر دونه دونه خاک تنت واسم عزیز بود...با اینکه رابطمون همیشه تو اوج و حضیض بود...

با اینکه تموم ثانیه ها با تو شکنجه...شدم ولی وقتی نیستی این عمق رنجه...که هستن از بار معناییش خالی

میشه...سایه ی ثانیه های ساعت سالی میشه..که پنجره ها از زخم تن تو شکستن...

که حنجره ها همه خفه شدن و بستن...من ترسو تنها تورو ترانه کردم...

صد بار قسم خوردم برنگردم...ولی مگه میشه نمیشه تو خاکمی...

واسه تو دائم الوضو ام تو نمازمی...واسه توئه لامصب این پر پر زدن...ببین روزی که جنازمو واست اوردن.. 
               

دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 16:36
+2
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

انصاری‌فرد نمی‌توانست با تیمی قرارداد ببندد/ کرار از قوانین بین‌المللی تبعیت می‌کند




ادامه مطلب در دیدگاه


 

1 دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 15:43
+2
-1
saqar
saqar
در CARLO
اینجا مکانیست برای خالی کردن عقده هایی که هراز گاهی زیر گلویم لانه می کند.
اینجا همان جاییست که روح تب آلودم را پاشویه می کنم شاید که آرام گیرم.
دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 15:39
+3
-1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ