یافتن پست: #خانه

Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
رواق منتظر چشم من آشیانه تو است

کرم نما و فرود آی که خانه : خانه تو است

به لطف خال و خط از عارفان ربودی دل

لطیفه های عجیب زیر دام و دانه تو است

دلت به وصل گل ای بلبل سر خوش باد

که در چمن همه گلبانگ عاشقانه تو است

علاج ضعف دل ما به لب حوالت کن

که این مفرح یاقوت در خزانه تو است

به تن مقصرم از دولت ملا زمتت

ولی خلاصه جان جان خاک آستانه تو است

من آن نیم که دهم نقد دل به هر شوخی

در خزانه مهر تو و نشانه تو است

تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار

که تو سنی فلک رام تازیانه تو است

چه جای من که بلغزد سپهر شعبده باز

از این حیل که در انبانه بهانه تو است
دیدگاه  •   •   •  1392/06/8 - 12:05
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت

آتشی بود درین خانه که کاشانه بسوخت

تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت

جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت

آشنایی نه غریبی است که دلسوز من است

چون من از خویش بر قلبم دل بیگانه بسوخت

خرقه ز بد مرا آب خرابات ببرد

خانه عقل مرا آتش میخانه بسوخت

چون پیاله دلم از توبه که کردم بشکست

همچو لاله جگرم بی می و میخانه بسوخت

ماجرا کم کن و باز آگه مرا مردم چشم

خرقه از سر بدر آورد و بشکرانه بسوخت

ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی

که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت
دیدگاه  •   •   •  1392/06/8 - 12:03
+7
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
دوش در حلقه ما قصر گیسوی تو بود

تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود

دل که از ناوک مژگان تو در خون می گشت

باز مشتاق کمان خانه ابروی تو بود

هم عقا الله صبا کز تو پیامی داد

ورنه در کس نرسیدم که از کوی تو بود

عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشت

فتنه انگیز جهان غمزه جادوی تو بود

من سرگشته هم از اهل سلامت بودم

دام راهم شکن طره هندوی تو بود

بگشا بند قبا تا بگشاید دل من

که گشادی که مرا بود ز پهلوی تو بود

به وفای تو که بر تربت حافظ بگذر

کز جهان می شد و در آرزوی روی تو بود
دیدگاه  •   •   •  1392/06/8 - 12:01
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
گرگی میان گله رها شد چه میکنی؟

دستت زدست دوست جدا شد چه میکنی؟

وقتی کلید خانه دهد پاسبان به دزد

غارتگری به میل و رضا شد چه می کنی؟

خفاش گرتلاوت خورشید سر دهد

کرکس اگر به جای هما شد چه میکنی؟

گرقامت مقدس دلدادگان شکست

قتل وقتال عشق روا شد چه می کنی؟

خونت اگر حلال شمردند و ریختند

آتش زدند وعشق فناشد چه میکنی؟

در قالب کبوتر اگر جغد جا گرفت

فرضاَ اگر فرشته بلا شد چه میکنی؟

بکشای لب که دل زجفا پاره پاره شد

شیطان اگر به جای خدا شد چه می کنی؟
دیدگاه  •   •   •  1392/06/8 - 11:53
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
ان همه باران برای امروز کافی نبود کافی نبود برای جوانه زدن بنفشه ها راه خانه را گم کردند و بهار روی شانه های تو به خواب رفت و خوشبختی کودک لجبازی شد که با همه مان قهر کرد.........


دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 22:53
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
کـجــــای ایـن شب غـریـبـــم ؟

کـجـــای ایـن کـرانه ی کـبــود ؟

کجــای ایــن شبی که از غــزل

چـراغ مـاه قـسـمــتـش نـبـــود

کـجــای ایـن همـیشه ابریـــم ؟

کـه آسمان نشــان نمی دهــد

به گـریه میرسـم ولی سـکتوت

به گـریه هـــم امان نمـی دهـد

کجای این شبم که مـی کشـد

هوای گــریـه ام بـه نــا کـجــــا

از ایــن خـرابـیــم کـــه می برد

به خانه ای که نـیست ای خدا

کـسـی نـمـانـده پا به پای مـن

اگر غمی که خانه زاد تـوســت

اگـر صـدای سـرمـه ریــز مــــن

که شعر سر به مهر یاد توست...........................
دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 21:52
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بابام تازه اسمس زدن یاد گرفته ،
خیلی لفظ قلم اسمس می نویسه ...
مثلن اسمس میده :
«آیا کلاست تمام شد؟»
من جواب میدم :
« آری پدر،هم اکنون بر مرکب مینشینم و بی درنگ به خانه باز میگردم !! »
دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 20:36
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

این را همیشه بخاطر داشته باش دنیا قشنگ نیست!!!
آدم ها مثل رودخانه ها جاریند
زلال که باشی سنگهایت را می بینند برمیدارند
ونشانه می گیرند
درست به سمت خودت
با این وجود باز هم زلال باش این فرق رودخانه است بامرداب....

دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 12:08
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

دل نوشته یک دختر رو 10000تومانی پشت ده هزار تومانی نوشته بود:
پدر معتادم برای همین پولی که پیش توست یک شب مرا به دست صاحب خانه مان سپرد
...
خدایا چقدر میگیری...!!که بگذاری شب اول قبر قبل از اینکه تو ازم سوال کنی
من یه چیزایی ازت بپرسم؟

دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 12:04
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
پسر با ناراحتی از دختر پرسید آیا منوفراموش میکنی؟؟

دختر با بغض جواب داد:
.
.
.
.
.
.
.
.
چگونه تورو فراموش کنم وقتی اسمت تو پسورد ایمیل منه؟!
چشمان پسر پر از اشک شد
پسرک سریع به خانه برگشت و ایمیل دختر را دزدید و با دوستانش دوست شد
عمه هم نداشت :-
دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 11:53
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ