یافتن پست: #خانه

reza
reza
از همین حالا میگویم خوب حواست را جمع کن
یادت باشد انعام خوبی ب قبر کن بده تا قبرم را بزرگتر و جادار تر از دیگر قبرها حفر کند
می ترسم ک مبادا قبرم جایی برای دل پر از آرزویم نداشته باشد
و من در خانه جدیدم بازم شرمنده دلم شوم....
دیدگاه  •   •   •  1393/03/8 - 23:29
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
توجه :

اگر هنوز خانه ، ماشین و درآمد مناسب ندارید

نباید از عبارت «پول خوشبختی نمیاره» استفاده کنید.

دراین مورد شما به عنوان یک بدبخت ، حق زر زدن ندارید ! :))
دیدگاه  •   •   •  1393/03/8 - 16:06
+1
maryam
maryam

روزی می رسد که خواهی فهمید
یک زن ، هر چقدر هم عاشق باشد
هر چقدر هم خود آزار
و هر چقدر هم دیوانه
سردی که ببیند؛
هر چقدر هم بی مقصد باشد
هر چقدر هم بی خانه
پای رفتنش فلج نمی شود 
میرود ...
دیدگاه  •   •   •  1393/03/6 - 23:51
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥








تکان می دهد خانه را سالی که می آید …

سرگرمیِ خوبی ست :

تو عکسِ قابت را و من قاب عکست را عوض می کنم

و آغاز می شود سال تنهایی ...






دیدگاه  •   •   •  1393/03/5 - 21:32
+2
محمد
محمد

باز هم که رفتی و تنهایی من سر به فلک کشیده است


باز هم که نیستی و اشکهایم سیل مانند مرا به زیر کشیده است 


باز هم که سوختی و باز برای شمع شدن پشیمان شده ام


باز هم که یادت امانم را بریده است 


باز هم که غصه دارم در قلب تاریکم از نبود تو


باز هم که نمیشنوم صدای دلنشینت را در خانه سوت و کورم


باز هم که گم شدی در خاطره ها وچشمم از دیدن عکس تو سیر نمیشود


سالهاست که رفتی ولی هر روز اینها را تکرار میکنم 


شاید بشنوی ،بفهمی،احساس کنی 


در واقعیت نه ولی انتظار امدنت در خوابم را که میتوانم داشته باشم


باز هم که بغض و بعد ..............مثل همیشه

دیدگاه  •   •   •  1393/03/5 - 11:13
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
زنى سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند.
یکروز تصمیم گرفت میزان علاقه‌اى که دامادهایش به او دارند را ارزیابى کند.
یکى از دامادها را به خانه‌اش دعوت کرد و در حالى که در کنار استخر قدم مى‌زدند
از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت.
دامادش فوراً شیرجه رفت توى آب و او را نجات داد.
فردا صبح یک ماشین پژو ٢٠۶ نو جلوى پارکینگ خانه داماد بود و روى شیشه‌اش نوشته بود:
«متشکرم! از طرف مادر زنت»
زن همین کار را با داماد دومش هم کرد
و این بار هم داماد فوراً شیرجه رفت توى آب وجان زن را نجات داد.
داماد دوم هم فرداى آن روز یک ماشین پژو ٢٠۶ نو هدیه گرفت که روى شیشه‌اش نوشته بود:
«متشکرم! از طرف مادر زنت»
نوبت به داماد آخرى رسید.
زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت.
امّا داماد از جایش تکان نخورد.
او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود پس چرا من خودم را به خطر بیاندازم.
همین طور ایستاد تا مادر زنش درآب غرق شد و مرد.
فردا صبح یک ماشین بى‌ام‌و کورسى آخرین مدل جلوى پارکینگ خانه داماد سوم بود
که روى شیشه‌اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف پدر زنت»
دیدگاه  •   •   •  1393/03/2 - 20:42
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯿﻢ ...
ﭼﻪ ﺗﻨﻬﺎ،ﭼﻪ ﺩﺭ ﺟﻤﻊ ...
ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ ...
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺭﻭﺣﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ، ﻫﻤﺎﻥ ﺟﺎ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ...
ﺑﯽ ﺻﺪﺍ !!! ﺑﯽ ﻫﯿﺎﻫﻮ!!!
ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ...
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺁﮊﺍﻧﺲ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﺭﺳﯿﺪﯾﻦ !!!
ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﺑﺎﻗﯽ ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ؟ !
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻮﻕ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺷﻨﻮﯼ ؟ !
ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ : ﺣﻮﺍﺳﺖ ﮐﺠﺎﺳﺖ ؟ !
ﺳﺎﻋﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ...
ﺷﻨﯿﺪﯾﻢ ﻭ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯾﻢ ...
ﺧﻮﺍﻧﺪﯾﻢ ﻭ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯾﻢ ...
ﺩﯾﺪﯾﻢ ﻭ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯾﻢ ...
ﻭ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺧﻮﺩﺵ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺷﺪ !
ﺁﻫﻨﮓ ﺑﺎﺭ ﺩﻫﻢ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺷﺪ!
ﻫﻮﺍ ﺭﻭﺷﻦ ﺷﺪ!
ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺷﺪ!
ﭼﺎﯼ ﺳﺮﺩ ﺷﺪ !
ﻏﺬﺍ ﯾﺦ ﮐﺮﺩ !
ﺩﺭ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﺑﺎﺯ ﻣﺎﻧﺪ ...
ﻭ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﻗﻔﻞ ﻧﮑﺮﺩﯾﻢ !
ﻭ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯾﻢ ﮐﯽ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ !
ﻭ ﮐﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺑﻨﺪ ﺁﻣﺪ !
ﻭ ﮐﯽ ﻋﻮﺽ ﺷﺪﯾﻢ!!!
ﮐﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺘﺮﺳﯿﺪﯾﻢ ...
ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﻧﺨﻨﺪﯾﺪﯾﻢ ...
ﻭ ﺩﻝ ﻧﺒﺴﺘﯿﻢ ...
ﻭ ﭼﻄﻮﺭ ﯾﮑﺒﺎﺭﻩ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﯾﻢ ...
ﻭ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺳﺮﻣﺎﻥ ﺳﻔﯿﺪ ﺷﺪ ...
ﻭ ﺍﺯ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﮐﯽ ﮔﺬﺷﺘﯿﻢ؟ !
ﻭ ﮐﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ؟ !
" ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ ...
دیدگاه  •   •   •  1393/03/2 - 20:27
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
می دونید سریعترین راه به چنگ آوردن قلب یک مرد چیه ؟
پاره کردن سینه اش با یک کارد آشپزخانه :)))))))))))))
دیدگاه  •   •   •  1393/02/31 - 20:05
+2
maryam
maryam
گاهی وقت هادلت میخواهد با یکی مهربان باشی...دوستش بداری وبرایش چای بریزی
گاهی وقت هادلت میخواهد یکی را صداکنی بگویی سلام می ایی قدم بزنیم؟
گاهی وقت هادلت میخواهد یکی راببینی...شب بروی خانه بنشینی
فکرکنی وکمی برایش بنویسی...
گاهی وقت هاادم چه چیزهای ساده ای را ندارد!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/02/28 - 22:29
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺟﻬﺎﻥ ﺳﻮﻡ ﯾﻌﻨﯽ ﯾﻪ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﻧﻪ 3 ﺗﺎ ﻣﺴﺠﺪ ، ﺣﺴﯿﻨﯿﻪ ، ﻓﺎﻃﻤﯿﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﺍﻣﺎ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ،
ﻣﺮﮐﺰ ﺩﺭﻣﺎﻧﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ !
دیدگاه  •   •   •  1393/02/28 - 20:24
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ