یافتن پست: #خدا

Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

فردای روزی که به من گفتی دوستت دارم دیگر نبودم به دنبال کور سویی از امید رفته بودم امیدی که تو در دل من کاشتی آبیاریش می کنم قول می دهم روزی درختی تنومند شود با شاخ و برگی بسیار هر رهگذری گذشت بگوید خدایش بیامرزد کسی که این درخت را کاشت نهال احساست جوانه زد در تنهایی غریبانه گریبان خاموشم خشکیده بودم بارور شدم این احساس از آن منست برای این احساسم فخر می فروشم به تو به تو که تنها کور سویی از امیدم بودی برای این احساس تنهاییم خاک شد خاکی که به پای نهال امیدی که تو به من دادی ریختم قطرات اشکم آبیاریش کرد اکنون دیگر تنها نیستم درخت آشنایی تو نزدیک است

دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 01:24
+7
fingliiiiiiii
fingliiiiiiii
روزا چقد سخت میگذره کاش میشد شب بخوابممو صب دیگه پانشم از خواب

تا حالا شده به ته خط برسیین ؟ {-60-}
9 دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 00:54
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

هزار و یک به توان تو عاشقت شده ام نه مست چشم سیاه تو ،
عاشقت شده ام
کمی شمایل تو قسمتی هوای خدا بنام پاک خدای تو!
عاشقت شده ام
میان پیچ و خم شب ، تنیده ام به تنت و ایستاده به پای تو ،
عاشقت شده ام
هوای تشنگی ام از دعای باران است میان شرجی نای تو ،
عاشقت شده ام
صدای پای زمین نبض توست می شنوم رسیده ای و کنار تو،
عاشقت شده ام
و شعر لکنت مردیست از تبار سکوت پر از نگفته برای تو ،
عاشقت شده ام

دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 23:46
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
من خدا را دارم

کوله باری بر دوش

سفری می باید : سفری بی همراه

گم شدن تا ته تنهایی محض

سازکم با من گفت : هرکجا لرزیدی : از سفر ترسیدی

تو بگو از ته دل : من خدا را دارم

و اکنون من و سازم چندی است که فقط با اوئیم
دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 23:44
+3
AmiR
AmiR
دوست دارم زیاد خدا جون

ولی چرا انقد اذیتم میکنی
ب چی قسم بخورم دارم
دیونه تراز مجنون ک دیوانه عشق لیلی بود میشم
 
کمکککککککککککککککککککم کنید
دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 22:59
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
نمی دانم چه می خواهم خدایا •
به دنبال چه می گردم، شب و روز
چه می جوید نگاه خسته من

چرا افسرده است این قلب پر سوز؟

***** •
ز جمع آشنایان می گریزم

به کنجی می خزم، آرام و خاموش

نگاهم غوطه ور در تیرگی ها

به بیمار دل خود می دهم گوش

***** •
گریزانم از این مردم که با من

به ظاهر همدم ویکرنگ هستند

ولی در باطن از فرط حقارت
به دامانم دو صد پیرایه بستند

***** •
از این مردم که تا شعرم شنیدند
به رویم چون گلی خوشبو شکفتند
ولی آن دم که در خلوت نشستند

مرا دیوانه ای بد نام گفتند
***** •
دل من، ای دل دیوانه من
! •
که می سوزی از این بیگانگی ها
مکن دیگر ز دست غیر فریاد
خدا را بس کن این دیوانگی ها
دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 22:22
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

ز خاک آفریدت خداوندِ پاک . پس ای بنده! افتادگی کن چو خاک حریص و جهانسوز و سرکش مباش . ز خاک آفریدنت ، آتش مباش چو گردن کشید آتش ِ هولناک . به بیچارگی تن بینداخت خاک چو آن سرفرازی نمود ، این کمی . از آن ، دیو کردند ، از این ، آدمی.

دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 22:11
+4
ADONIS AVOCAT
ADONIS AVOCAT
واسه حسن ختام امروز میزنیم کانال شعر و شما رو تا دیداری دیگر به خدای مهربون میسپارم!



وقتی نمی شود به تو حتی سلام کرد

باید چگونه با تو شروع کلام کرد؟


این بی تفاوتی به تو اصلا نمی خورد

آیا مرا نگاه تو بیهوده خام کرد؟


وقت ورودت از سر مستی نشسته ام..

چشم تو را ندیده .. هر آن کس قیام کرد!


عشقت قرار بود کمی زخمی ام کند

اما شروع قصه به یک انهدام کرد


حرف من و نگاه تو از کی شروع شد؟

ان لحظه ای که کار دلم را تمام کرد


یک لحظه مهربان شوی آخر چه میشود؟

در حق تو دلم چه به جز احترام کرد؟


چشمم به جرم عشق تو شد متهم ولی

فکری برای عاقبت اتهام کرد!

مهرداد بابایی
آخرین ویرایش توسط ADONIS در [1392/05/11 - 17:11]
دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 17:08
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دوستای گلم
دوستتون دارم
خدانگهدارتون{-35-}
1 دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 17:05
+8
ADONIS AVOCAT
ADONIS AVOCAT
وﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍ زن ﺭﺍ آﻓﺮﯾﺪ ﮔﻔﺖ :
به به ﭼﻪ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩﻡ !
ﺳﭙﺲ مرد ﺭﺍ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
عیبی نداره سوار ماشین مدل بالا بشن به چشم میان{-7-}{-15-}{-2-}
دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 16:35
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ